زمان مطالعه: 7 دقیقه
به گزارش عترتنا؛ جلسه هفتگی درس اخلاق آیتالله «سید علی اصغر هاشمی علیا» تولیت و مؤسس حوزه علمیه حضرت قائم (عج) چیذر شامگاه سهشنبه ۱۷ بهمنماه سالجاری در این حوزه برگزار شد، که این استاد اخلاق در ادامه شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه به اهمیت اخلاق و اصلاح رذایل اخلاقی پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید.
پناه بردن حضرت از رذایل اخلاقی به خداوند
امام سجاد (علیهالسلام) در فراز ابتدایی دعای هشتم صحیفه سجادیه میفرمایند: «اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ هَیجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ شَکاسَهِ الْخُلُقِ؛ بار خدایا به تو پناه میآورم از طغیان آز و تندی خشم و چیرگی حسد و سستی صبر و کمی قناعت و بدی اخلاق» اینها مواردی از رذایل اخلاقی است که امام در این دعا از هر کدام از اینها به خدا پناه برده است. چون اگر هر کدام از اینها در انسان وجود داشته باشد و انسان تا قبل از مرگ خود را از آن اصلاح نکند، گرفتار میشود، حتی بعضی از آنها طبق روایات انسان را به جهنم میبرد.
حتی حضرت از بدی اخلاق هم به خدا پناه بردند و فرمودند: «شَکاسَهِ الْخُلُقِ»؛ سکاسه به معنای زیاد و سخت و اخلاق زشت است. این خلق هم در اینجا یک مصداق از رذایل اخلاقی است. مثلاً یک انسان در خانه و با مردم خوش اخلاق است؛ ولی خیال نکنید حسن خلق خوش اخلاقی با مردم است! خیلی از خارجیها هم هستند که با ادب و خوش اخلاق هستند، این خوب است؛ اما منظور از رذایل این نیست که خلق ظاهری بد باشد و کسی که خوش اخلاق است دیگر رذیله ندارد؛ بلکه تمام بدیهای انسان مانند غضب، حرص، اسراف، ضعف در صبر که در ابتدا این دعا آمده از رذایل اخلاقی است و اینها همه در باطن انسان است و هر کس داشته باشد دچار رذایل است.
سه نوع علمی که انسانساز است
کمال و علم انسانی سه علم است که در روایتی پیامبر (ص) فرمودند حقیقت علم سه تا است؛ یکی معارف و حقایق دینی که شامل خداشناسی و پیامبر و امامشناسی و معادشناسی است که جز اصول دین است، دوم فروع دین و سوم اخلاق است که این سه امر را انسان باید داشته باشد.
به این معنا که اعتقادات صحیح را بداند، افعال و اعمال صحیح در عبادات و احکام آن را بداند و بدان عمل کند و سوم اخلاق پسندیده است، یعنی تمام این رذایل که در این دعا آمده و غیر اینها هم رذایل دیگری است را ترک کند که امام از اینها به خدا پناه آورده که همه اینها باعث عذاب و شقاوت انسان است؛ بنابراین انسان باید در مقام اصلاح اعمال باشد و تمام رذایل اخلاقی خود را اصلاح کند.
دو راه اصلاح اخلاق
اصلاح اخلاق دو راه دارد؛ یک راه علمی و یک راه هم عملی است که در همه موارد اخلاقی راه علمی و عملی وجود دارد.
راه علمی چیست/جای خالی مباحث اخلاقی در جامعه
راه علمی این است که انسان آیات و روایاتی که در خوش اخلاقی و بد اخلاقی است را جمعآوری و مطالعه کند، پس آیات و روایات مربوطه را ببیند و بخواند؛ دوم اینکه با انسانهای صالح و خوش اخلاق و عالم ربانی و متدین و متقی و با ورع رفاقت و همنشینی کند و رفیقهای بد و زشت بیاخلاق را از خود دور کند. سوم به مجالسی که در آن مجالس اخلاق گفته میشود بروید.
متاسفانه الان در جامعه بحث اخلاق کم شده و یا اصلاً نداریم! در مجلس بودیم فردی درباره بعضی مطالب اخلاقی صحبت میکرد و گله داشت و میگفت بعضیها در اثر رذایل اخلاقی گرفتار شدند! این بهخاطر این است که مردم ساخته نشدهاند و دنبال اخلاق نرفتند. من همانجا عرض کردم حتی بیاخلاقی در حوزهها هم هست مگر همه کسانی که در حوزه هستند با این فضایل اخلاقی ساخته شدهاند؟! در حوزهها هم درس اخلاق نیست. یکی از بزرگان گفت که ما به حوزهها گفتیم درس اخلاق بگذارید، در حوزهها این قدر به فقه و اصول و ادبیات و فلسفه اهمیت میدهند به اخلاق توجه ندارند. حتی باید در مدارس و دانشگاهها هم بحث اخلاق بگذارند که خیلی لازم است.
حتی در مساجد و محافل دینی ما بحث اخلاق نیست همانطور مجالس حسینی میگیرید چرا در آن بحث اخلاقی نمیشود اصلاً چقدر معلم اخلاق داریم؟
با چه کسی معاشرت و رفاقت کنیم؟
منظور از رذایل اخلاق هم بداخلاقی در معاشرت نیست، بلکه کسی که حسود و بخیل و زود غضبناک میشود و بیصبر است با چنین کسی هم نباید معاشرت کرد که اینها همه رذایل اخلاقی است پس با کسانی که ساخته نشدهاند و چنین هستند رفاقت و معاشرت و حتی ازدواج هم نکند.
اینها در زندگی انسان و سعادت انسان در دنیا و آخرت دخالت دارند و اگر با چنین افرادی خواستید زندگی و معاشرت کنید سعی کنید اول آنها را بسازید و اصلاح کنید بعد با آنها زندگی کنید و بگویید من از تو فضایل اخلاقی میخواهم.
زیبایی ملاک نیست؛ بلکه ملاک زیبایی معنوی و روحانی و قلبی ملاک است. لقمان حکیم از نظر ظاهری انسانی زیبا و خوشگل نبود؛ بلکه سیاه بود؛ اما خداوند به او گفت میخواهی پیامبر باشی یا به تو حکمت بدهیم و او حکمت را انتخاب کرد و گفت نمیخواهم پیامبر باشم، حکمت را میخواهم! و خداوند به او حکمت داد که مطالبش بسیار عاقلانه و مورد استفاده و انسان ساز است. پس رسیدن به اخلاق لازم است که انسان خود را با فضایل اخلاقی بسازد.
بنابراین در بخش اخلاق علمی باید آیات و روایات را مطالعه و با افراد صالح و عالم ربانی معاشرت کرد و زندگی بزرگان را خواند تا از نظر علمی اخلاق را یاد گرفت.
راه عملی اصلاح اخلاق
در بخش عملی هم انسان باید با نفسش جهاد کند و خود را بسازد. اگر انسان یک اخلاق بدی دارد باید تمرین کند و آن را از بین ببرد. مثلاً غضبناک است برای درمان آن یکی را وادار کند که او را به غضب در بیاورد و او تمرین کند که غضبناک نشود که اگر در غضب ایستاده بود سریع بنشیند اگر نشسته بود سریع بایستد و اگر در مجلسی است که غضب میکند سریع آنجا را ترک کند.
اینها تمرین است و باید تمرین کند. مثل ورزشکارها که اول صد کیلو بلند نمیکنند اول تمرین میکنند، پس در کسب فضایل اخلاقی هم انسان باید کم کم تمرین کند و این قدر تمرین کند که فضایل اخلاقی ملکه انسان شود. یعنی طوری باشد اگر اینقدر تمرین کرده باشید که دیگر هر کس هم شما را غضبناک کرد دیگر غضب نکنید.
لزوم ریاضت نفس در کنار تمرین کردن
در روایت آمده که باید نفس را ریاضت بدهید و اگر میخواهید این نفس خوب شود باید نفس را ریاضت بدهید، مثل وقتی درد جسمی دارید باید عمل جراحی کنید و زیر عمل این درد را تحمل کنید تا این درد از بین برود و خوب شوید و ما هم اگر بخواهیم نفس دیگر سرکشی نکند باید تمرین نمود و نفس را ریاضت داد.
لزوم رفتن به جلسات اخلاق
پس باید سختیها را تحمل کرد؛ مثلاً اگر یک جایی درس اخلاقی است و کیلومترها فاصله دارد باید این طول مسیر را تحمل کنید و بروید و حتی خانواده را هم ببرید و دنبال عالم اخلاقی باشید که به انسان درس اخلاق و انسانیت بدهد. این راه عملی بود که انسان باید سعی کند عملی خوش اخلاق باشد.
به اهلش رجوع کنید و مجالس اخلاق را اهمیت دهید همانطور که به مجالس حسینی و روضه اهمیت میدهید باید به مجالس اخلاق هم اهمیت بدهید. اگر ما حسینی باشیم و اخلاق حسینی نداشته باشیم این اعمال ما را به جایی نمیرساند، پس سعی کنید خود را بسازید. اعمال و رفتار و تاریخ زندگی ائمه معصومین (ع) برای ما درس است که لازم است آن را بدانیم و عمل کنیم.
به اعمال زیادتان ننازید
برخی آدم خوبی هستند و اعمال خوب زیادی هم دارند اما اهل هوا هستند و نمیتوانند جلوی خود را بگیرند و گناهی پیش بیاید مرتکب میشوند! این فرد اعمال خوبش از بین میرود. در حدیثی از امام موسی بن جعفر (ع) آمده که به هشام فرمودند: «یَا هِشَامُ قَلِیلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعَاقِلِ مَقْبُولٌ مُضَاعَفٌ وَ کَثِیرُ الْعَمَلِ مِنْ أَهْلِ الْهَوَی وَ الْجَهْلِ مَرْدُودٌ؛ ای هشام! کردار اندک از عالِم چند برابر (محسوب و) پذیرفته شود و کردار زیاد از هواپرستان و نادانان پذیرفته نگردد.»
یک وقت به اعمال خود ننازید باید خود را اصلاح کنید که اصلاح به علم و حکمت است. حکمت اعمال و اموری است که با عقل بسازد و عقل آن را بپذیرد. ما در احکام شرعی تابع آیات و روایات هستیم و تعبدی آن را قبول میکنیم و چرا نمیگوییم و عمل میکنیم؛ مثلاً هفت بار دور کعبه باید گشت دیگر چرا ندارد و علت ندارد. اما یک وقت یک انسانی حکیم است؛ مثلاً تاجری حکیم است به جا میخرد و به جا میفروشد و آینده را میبیند و همه جهات را بررسی میکند که به این تاجر حکیم میگویند.
هر موجودی آن کاری که میکند آن کار ارزش او را میدهد دو تا چاقو است یکی تیز است و سریع میبرد؛ اما یکی زنگ زده و کند است حالا کدام یک کمال چاقو است مشخص است اولی که تیز و برنده است! حالا کار انسان و ارزش او چیست؟ از آیات و روایات مشخص میشود؛ پیامبر (ص) فرمود: حکمت گمشده مؤمن است! مثلاً انگشتر طلای شما گم شود کل منزل را بهم میریزید و میگردید تا پیدا شود، حالا حکمت هم گمشده مؤمن است و مؤمن میگردد تا کلامی به دست بیاورد که به درد دنیا و آخرت او بخورد و به این مجلس و آن مجلس میرود و با این و آن رفاقت میکند تا ببیند از چه کسی میتواند حکمت بگیرد.
دنیا و آخرت با هم خیر کثیر است که مؤمن هم در دنیا و هم در آخرت سعادتمند است. خدا برای ما حیات طیبه در دنیا و آخرت میخواهد که سعادتمند شویم اینطور نیست که فقط آخرت باشد و دنیا در سختی باشیم؛ اما اگر در دنیا گناه کنید این گناه لذت ندارد و شقاوت برای شما میآورد و دنیای شما خراب میشود، زندگی طیبه دنیا و آخرت با هم باید داشت؛ ولی کمال انسان دنیا نیست.
به فرزندانتان سرمایه ادب بدهد
بهترین چیزی که والدین برای فرزندانشان قرار میدهند که بهترین سرمایه است، ادب است. مال جمعکردن برای فرزند ارزش ندارد که این مال از دست خودتان یا فرزندتان میرود؛ چون این مال امانت در دست ما است و هرگز نمیماند و میرود! اما علم انسان پست را بالا میبرد، خیلی از علما در دهات و روستا و بیسواد بودند و به سمت علم آمدند و عالم شدند و این علم است که به انسان ارزش میدهد حالا هر چه در علم بالا بیایید ارزش شما بیشتر میشود و گفته شد که علم هم همان سه چیز است که معارف و احکام و اخلاق را شامل میشود.
عاقل هم کسی است که به همان مقدار رزق حلال که خدا برای او مقدر کرده راضی است و دنبال رزق بیشتر و حرام و شبهه نمیرود، مهم این است که علم و حکمت و اخلاق باشد حالا زندگی با فقر باشد مهم نیست.
پایان پیام/.
شبکه های اجتماعی عترتنا: کانال تلگرام / کانال ایتا / کانال سروش / پیچ اینستاگرام / آپارات