زمان مطالعه: 14 دقیقه
حضرت آیتالله العظمی محمدتقی بهجت از جمله مراجع تقلیدی بود که بیشتر به عرفان، زهد و تقوا شناخته میشد و اهل نظر ایشان را یگانه دوران میدانند و مقامات ایشان را کم نظیر میشمرند.
نماز جماعت آیتالله بهجت و احوال او حین نماز، نزد مردم مشهور بود و به دلیل سهولت ارتباط و در دسترس بودن، مردم علاقه خاصی به ایشان داشتند. سلوک عرفانی و ارادت خاص ایشان به اهل بیت(ع) به خصوص امام زمان(عج) سبب شد تا مطالبی به نقل از ایشان در فضای عمومی کشور منتشر شود؛ البته ایشان منکر ملاقات با امام زمان(عج) یا نزدیکی ظهور نبودند ولی ملاقات را شرط سعادت نمیدانستند چرا که کسانی ائمه(ع) را به شهادت رساندند که در محضر ایشان بودند.
خبرنگار ایکنا برای بررسی نظرات این عارف برجسته در باب انتظار و کنکاشی در توصیهها، شیوه سلوک و ارتباط ایشان با امام عصر(عج) با حجتالاسلام والمسلمین علی بهجت؛ فرزند آن مرحوم و استاد حوزه علمیه گفتوگو کرده است که بخش اول آن را در ادامه میخوانیم؛
در دیدگاه حضرت آیتالله بهجت انتظار فرج چه تاثیر و نقشی در خودسازی و سلوک معنوی دارد؟
انسان برای آن که بتواند به مراتب کمال برسد باید در پرتو ولایت، معصومین باشد یعنی باید ایمان به خدا، پیامبر(ع) و اهل بیت داشته باشد و آنان را حاضر و ناظر بر اعمال خود بداند و به تعبیر دیگر قرآن کریم و اهل بیت(ع) دو ثقل بداند و معتقد باشد که قرآن و مبیّنان آن نباید از همدیگر جدا باشند. پیامبر(ص) فرمود من از خدا خواستم ثقلین را در کنار هم قرار دهد «فاستجاب لی» و خداوند هم قبول کرد لذا اینها با هم خواهند بود و تا قرآن هست، عترت هم هست. پیامبر حاضر ناظر و شاهد و بشیر و نذیر است و الان هم ولی و وصی و نایب ایشان هم شاهد، هم ناظر و هم ممد ما در تمامی مسائل است. امامی که از چشم ما غایب است و ما از او غایب نیستیم. آقا میفرمود حرفی که ما میزنیم قبل از آن که از زبان ما به گوش ما که فاصله آن ۴ انگشت است برسد ولی الله آن را میشنود و به این حرف هم با عمق جان باور داشت، میفرمود او غایب از ما هست ولی غافل از ما نیست؛ او عین الله الناظره و اذن الله الواعیه است. هم چشمان باز خدا و هم گوش شنوای الهی است و آیا در محضر چنین امامی میتوان معصیت کرد؟
بدون محبت و ولایت این بزرگان، عبادت واجبه ما هم قبول نخواهد شد و بالا نمیرود و وقتی عبادت بالا نرود ما هم بالا نمیرویم؛ بکم یقبل الطاعه المفترضه. برای ما یک وظیفه قرار دادهاند و آن انتظار است یعنی همین که ما منتظر ظهور باشیم خودش عبادت است، منتظر بودن خودسازی است و همین که ببینیم او ما را میبیند خودش سلوک است. سلوک هم از طریق جلب رضایت خدا محقق میشود. باید رضای الهی را کسب کنیم و با آن بالا برویم و رضایت الهی با جلب رضایت ولی او به دست میآید.
پس او از ما غایب نیست و ما از او غایبیم و انسان اگر به این سخن برسد افکار، اندیشه و ظاهرش را مرتب خواهد کرد. نمیتوان در فکر غارت و دزدی و کلاه بر سر مردم گذاشتن باشیم و در عین حال اهل مراقبه هم باشیم. آقا میفرمودند ما باید هر شب اهل مراقبه و محاسبه باشیم و اعمال خود را بسنجیم و تا نسنجیم نخواهیم فهمید کجا خوب است و کجا بد. تدارک بدیها نباید بکنیم زیرا اگر قلب کسی را شکستیم اگر صد پله ترقی هم طی شود باز با سر به زمین خواهیم خورد و این شوخی نیست. اگر گترهای و بیحساب راه برویم روز به روز بدتر خواهد شد؛ امروز اگر عیوب جامعه را نشناسیم و زخمها را از بین نبریم و دلها را صاف نکنیم، آیا امکان خودسازی و شروع کمال وجود دارد؛ باید با مدد او خودسازی کنیم و پاکسازی کنیم و پاکسازی هم نیازمند مراقبه است و مراقبه یعنی بدانیم اینها بر اعمال ما ناظر هستند.
در این بین مدعیان سلوک، مدعیان مهدویت، مدعیان عرفان و تقوا زیاد هستند ولی چگونه باید آنها را تشخیص داد؟
بشرهای دیگر همه مدعی هستند ولی کدام راست میگویند؟ ما که اهل تشخیص نیستیم و او باید راهنمایی کند. پس طاعتی را که خدا بر ما فرض قرار داده است در پرتو وجود امام زمان مقبول است؛ اعوذ بک من صلاه لا ترفع؛ خدایا پناه به تو میبرم از نمازی که بالا نرود. نمازی که بالا نرود آیا ما را بالا خواهد برد؟ پس انسان اهل مراقبه، انسان منتظر است نه اینکه دنیا را آب ببرد و او را خواب ببرد؛ چنین انسانی علاوه بر اینکه مراقب خودش هست مراقب انسانهای دیگر هم هست و اگر به کسی ظلم شد از او دفاع میکند به همین دلیل مولا علی(ع) وقتی شنیدند که یک خلخال از پای یک زن بیرون آوردهاند فریادشان بلند شد و دردشان گرفت، پس مراقبه بدون درد نیست.
البته کسی که میخواهد دیگران را هم به مراقبه دعوت کند ابتدا خودش باید اهل مراقبه باشد وگرنه کسی که رطب خورده نمیتواند منع رطب کند لذا حرفهای ما تاثیر ندارد و سالها برای مردم حرف زدیم ولی چون خودمان باور نداشتیم مردم هم باور نکردند و ما خلاف آن عمل کردیم و آنان هم نپذیرفتند. پس ما تا خودمان را اصلاح نکنیم جامعه هم اصلاح نخواهد شد؛ آقا میفرمود به فکر اصلاح خود باشیم و راه آن به حسب ظاهر غیر از محاسبه نفس در شبها نیست. اینکه بدانیم عیوب را چگونه باید رفع و چگونه توبه کنیم.
انسان اگر مراقب باشد که ولی امری وجود دارد و حاضر است و میبیند و میشنود چقدر در خودسازیاش مؤثر است تا اینکه فکر کنیم کسی را امام معرفی کنند که در غارها پناه گرفته است، ما چنین امامی نداریم؛ امام ما حی و حاضر است ولی قرار نیست ما او را ببینیم. انسان باید در دوره انتظار منتظر فرج باشد و برای فرج دعا کند.
ایشان میفرمود انتظار و توبه و به خدا پناه بردن با استغفار راه را برای ما باز میکند. البته برای اینکه اعمال ما درست باشد باید رساله صحیحی از یک مرجع مورد اعتماد بیابیم نه اینکه چون فلانی همشهری ماست و آسانتر گرفته است از او تبعیت کنیم؛ حب و بغضها در اینجا جایی ندارد؛ اگر واجبات و محرمات را دانستیم و به آن هم عمل کردیم خودش تحصیل سلوک الی الله است.
ایشان میفرمود امامی که ما را میبیند نباید از او دور شویم؛ او به همه عالم محیط است و جلب رضای او همان انتظار فرج است؛ پس از منظر آیتالله العظمی بهجت راه علاج ما اصلاح نفس است و اگر این کار را نکنیم گرفتار هوای نفس هستیم و تا خود را اصلاح نکرده و رابطه ما با امام زمان(عج) قوی نشود، ایشان هم به ما توجه نخواهد کرد؛ ما با پشتوانه او میتوانیم خودسازی کنیم و اگر خود را اصلاح کردیم آنان خودشان سراغ ما خواهند آمد.
شیوه، سیره و توصیههای ایشان در توسل به حضرت چگونه بود؟
توسل از منظر ایشان دو نوع است؛ یکی توسط عملی و دیگری توسل دعایی و زبانی. توسل عملی که ایشان داشت شاید اطرافیان دیده باشند و دوربینها هم ثبت کرده باشند؛ ایشان در کوچکترین اعمال هم آن را با حضرت میسنجید؛ السلام علیک یا میزان الاعمال. مثلا وقتی از آقا میپرسیدند فتوای شما در مورد آب کر چیست پاسخ میداد و شاید هنوز چند متری جلوتر نرفته بود که باز فرد دیگری از او میپرسید و ایشان سر خود را به سوی آسمان بالا میبرد و مکثی میکرد و بعد جواب میداد با اینکه همین الان پاسخ آن را داده بود. اینقدر این کار تکرار شده بود که برای اطرافیان مایه تعجب بود یعنی دو سه دقیقه قبل پاسخ آقا را شینده بودند ولی دوباره ایشان گویی منتظر بود پاسخی از آسمان بیابد و او جواب بدهد؛ گاهی اطرافیان همان پاسخ حاج آقا را به مخاطب میدادند ولی ایشان نگاهی به آسمان داشت و این توسل عملی است. این مسئله یعنی توجه دائمی به حضرت، خیلی در ایشان برجسته بود.
توسلات قولی هم زیاد داشتند؛ اول صبح زیارت امام زمان(عج) را میخواند و با حضرت بیعت داشت کما اینکه در این زیارت میخوانیم: اللّٰهُمَّ کَمَا شَرَّفْتَنِی بِهٰذَا التَّشْرِیفِ، وَفَضَّلْتَنِی بِهٰذِهِ الْفَضِیلَهِ، وَخَصَصْتَنِی بِهٰذِهِ النِّعْمَهِ، فَصَلِّ عَلَىٰ مَوْلایَ وَسَیِّدِی صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَشْیاعِهِ وَالذَّابِّینَ عَنْهُ، وَاجْعَلْنِی مِنَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ فِی الصَّفِّ الَّذِی نَعَتَّ أَهْلَهُ فِی کِتابِکَ فَقُلْتَ: ﴿صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾ عَلَىٰ طاعَتِکَ وَطاعَهِ رَسُولِکَ وَآلِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ . اللّٰهُمَّ هٰذِهِ بَیْعَهٌ لَهُ فِی عُنُقِی إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَهِ. این بیعتی با توست به گردن من تا روز قیامت. صلوات زیاد میفرستاد و به مراقد مطهره تشریف میبرد؛ در جوانی به مسجد سهله و مسجد کوفه و مقام مهدی(عج) در وادی السلام رفته بود و مطالب عجیبی از آنجا نقل میکرد و ملتزم به آن بود.
آیتالله بهجت توصیه میکرد دعای «الهی عظم البلاء…» خوانده شود و اگر ترک میشد گلایه میکرد که چرا ترک شده. البته دعاهایی هم در خلوت خود داشت. در وقت نماز میفرمود اگر انسان میخواهد به خدا توجه کند و نمازش درست باشد باید به حضرت توسل پیدا کند. سلام و توسل و دعا به حضرت باعث میشود تا نماز انسان هم بالا برود.
شما سالها کنار ایشان بودید حتما خاطرههایی از عبادت و توسلات ایشان دارید؟
بعد از نماز مغرب و عشا، ایشان چراغ اتاق را خاموش میکرد و ۴۵ دقیقه تا یک ساعت مناجات و راز و نیاز داشت و ما نمیدانستیم در خلوت ایشان چه میگذرد و تنها عباراتی به ذهن ما مانده است؛ ایشان میفرمود گرچه دوران غیبت محرومیت از حضور است ولی راههایی را هم برای ما باز کردهاند. گرچه حضرت اگر بود هم معلوم نبود چه میکردیم و مگر اجداد همین انسانها، ائمه معصوم را نکشتند و یا مگر همه این افرادی که به جمکران میروند و حضور دارند یار حضرت هستند؟ خیلی از این افراد امام را میخواهند ولی برای حاجات مادی خودشان؛ گویی از امام میخواهند جعبه ابزار خودش را بیاورد و مشکلات را حل کند، پشت بام را قیرگونی کند یا خانه برای آنها بخرد؛ خیلی از اینها کارگر میخواهند نه امام؛ خود حضرت فرمود: اینها مرا برای خودشان میخواهند نه خودشان را برای من.
آقا میفرمود عبادت در زمان غیبت، بالاتر از دوران حضور است، اگر کسی امروز دو رکعت نماز بخواند ثوابش خیلی بیشتر از دوران حضور است. همام از امام علی(ع) سؤال پرسید و بیان علی(ع) او را برد ولی حالا که ما این پشتوانه را نداریم آیا خیلی عقب هستیم؟ ایشان معتقد بود حالا که ما در محضر امام نیستیم ارزش عبادتمان خیلی بیشتر است. حضرت هم که هر شب و روز ناظر بر اعمال ماست. همین که ما به حضرت سلام بدهیم؛ جواب سلام واجب است و دعا هم که میکنیم اگر قبل از آن صلوات بفرستیم چون صلوات دعای مستجابی است دعای ما هم اجابت خواهد شد لذا گفتهاند وقتی حاجتی دارید آن را بین دو صلوات قرار دهید که دو دعای مستجاب است لذا ایشان هر صبح و شب به حضرت سلام میداد. ما تعبیر «ادرکنی و لا تهلکنی» را از ایشان شنیده بودیم ولی اینکه چه اذکار دیگری داشتند را نمیدانیم.
مواجهه حضرت آیتالله بهجت با کسانی که ادعای دیدار و رابطه مستقیم با امام عصر(عج) داشتند چگونه بود و ایشان چه معیاری درباره این افراد داشت تا افراد راستگو از دغلبازان تشخیص داده شود؟
اینکه تشرفاتی از سوی برخی علما خدمت حضرت بوده است جزء مسلمات است زیرا اینها بزرگانی بودند که دروغگو نبودند و امکان رؤیت برای آنان قابل مناقشه نیست؛ البته برخی هر چیزی از دهانشان بیرون بیاید میگویند و آن را به خیالات و اوهام و … نسبت میدهند ولی آقای بهجت میفرمود اگر مقدس اردبیلیها و بزرگانی از این دست دروغگو باشند پس چه کسی راستگو است و ما به چه کسانی اعتماد کنیم؟ اگر این اشخاص با آن مقامات علمی و معنوی کذاب هستند پس راستگو نداریم؛ پس نتیجه میگیریم تشرف ممکن است و واقع هم شده است.
برخی میگویند دستور آمده است که هر کسی مدعی دیدار با امام شد او را تکذیب کنید ولی آقا میفرمود مراد از این روایات کسانیاند که میگویند ما امام را ملاقات کردیم و از طرف ایشان پیام هم آوردهایم؛ اگر چنین چیزی باشد او را تکذیب کنید. افرادی خدمت ایشان میرسیدند و میگفتند ما خدمت حضرت رسیدهایم؛ ایشان نه تکذیب و نه تایید میکرد و منتظر بود که ببیند او چه قصدی از بیان این سخن دارد. اگر حضرت کرامت و معجزه و شفادادنی داشته است، منکر نمیشدند ولی اگر کسی طوری صحبت میکرد که گویی پیامی از جانب امام آورده است میفرمودند که دست از این کارها بردارد؛ زیرا عواقب بدی برای خود این فرد دارد. خیلیها میگفتند ما خدمت حضرت رسیدهایم؛ ایشان سخن را گوش میداد و برخی را تایید میکرد، من برای شیطنت میگفتم آقا شاید این فرد خیالاتی شده و یا فردی را به جای امام زمان اشتباه گرفته است و شاید یکی از رجالالغیب و اعوان حضرت را دیده است ولی هرقدر ما بیشتر اصرار میکردیم میفرمود نه او دیده است و وقتی دلیل میخواستیم سکوت میکرد و این همیشه برای ما سؤال بود.
آقا از حرم به سمت منزل (منزل قدیمی) که میخواست برود گاهی مقداری بالاتر میرفت تا قدم بزند با اینکه یکی دو ساعت قبل از نماز صبح به حرم رفته بود و یکی دو ساعت بعد از نماز هم آنجا بودند. این حالت را بگذارید کنار زمانی که ایشان به نماز میایستاد و مدتی بعد از نماز که اصلا حال از بدنش میرفت و نای حرف زدن نداشت و حتی استخاره را هم با اشاره جواب میداد چون اینقدر بیجان بود؛ آقا یک ساعت در حرم حضرت معصومه(س) به صورت ایستاده و یک ساعت هم نشسته توسل میکرد و وقتی به منزل میآمد چنان با نشاط و با حال بود که من احساس میکردم به حرم رفته شارژ شده است؛ گویی مست معنویت بود. در نماز جان میداد و در حرم جان میگرفت و من میتوانم به این مسئله قسم بخورم؛ ما هم از این فرصت استفاده میکردیم و چیزهایی را که قبلا به ما جواب نمیداد این موقع میپرسیدیم و حرفهایی را که هیچ وقت نمیگفت، آن موقع میگفت.
یکی از آقایان بعد از وفات پدر به ما گفت من پارهای از اوقات با پدر شما از حرم به سمت منزل میرفتم و ایشان در بین راه به من گفت یکی از توفیقاتی که خداوند در جوانی به من داده بود این بود که هر کسی که خدمت حضرت مشرف میشد تا میدیدم او را میشناختم که مشرف شده است؛ بعد هم فرمود یکبار در جوانی به کاظمین رفتم و نرسیده به حرم دیدم یک اقایی مشغول نماز است و تا او را دیدم فهمیدم مشرف شده است و بعد از اینکه عبادت او تمام شد به او سلام کردم و وقتی از او پرسیدم که تشرف داشتی؟ جواب نداد، دوباره پرسیدم و بار سوم که با یک نشانی از او پرسیدم لبخندی زد و گفت آری. یعنی اینقدر باور داشته است که سه مرتبه فرد را تخلیه میکند.
بنابراین راهی نیست که ما بفهمیم فلان فرد راست میگوید یا دروغ لذا ما باید احتیاط خودمان را داشته باشیم؛ میفرمود از اسباب یقین، صحت آداب صدق در رفتار و گفتار است. اگر صدق وجود داشت کمی جلوتر بروید. ناهماهنگی افراد در دروغگویی است و میفرمود از شرایط فرد میتوان فهمید که راست میگوید یا خیر؟ لذا برخی اوقات با صراحت تکذیب میکرد.
برخی معتقدند که تشرف خدمت حضرت انواع گوناگون دارد. در اینباره توضیحی دارید؟
بله، تشرف انواع و اقسام دارد؛ یکی از مراتب تشرف این است که ما دعا کنیم و بیمارمان که معالجه نمیشود، خوب شود؛ گاهی بین بیداری و خواب، چیزی میبینند، برخی اینطور هستند ولی برخی افراد با تمام وجود حضرت را حس میکنند. برخی ایشان را در خواب میبینند و برخی صدایشان را در بیداری میشنوند و انسان به جایی میرسد که مراتب تشرف و تعداد آن هم زیاد میشود؛ میفرمودند تشرف به محضر امام عصر(عج) موهبتی الهی است ولی مهمتر جلب رضایت امام زمان(عج) است؛ میفرمودند اگر در جلب رضایت تشرف دست ندهد انسان ضرر نکرده است زیرا جزء یاران اوست. ایشان میفرمودند خیلیها محضر پیامبر(ص) بودند ولی با وفات ایشان کافر شدند و زیر همه حرفها زدند.
گاهی ما برای اولین بار با ایشان به کوچههایی میرفتیم که پر از پیچ و خم بود و جالب اینکه بدون آنکه ذرهای راه را اشتباه کنند وارد منزل مورد نظر میشدند در حالی که در برخی از موارد آدرس کوچه خودمان را میپرسید. من در سنین نوجوانی یک روز با ایشان همراه شدم و از کوچه پس کوچههای تنگ و باریک به سرعت عبور کرد و وارد خانهای شد که در آن نیمه باز بود؛ در آنجا مرد سادهزیستی که گلیمی نصف اتاق او را پر کرده بود زندگی میکرد و خود مرد هم یک لباس زیر و یک شلوار کهنه پوشیده بود. وقتی آقا نشست یک ظرف میوه پلاسیده آورد که شاید قابل خوردن هم نبود؛ من در عالم بچگی میگفتم چطور آقا جایی آمده که خود آن فرد چیزی برای خوردن ندارد. وقتی صحبتهای این دو را شنیدم دیدم آن فرد تشرفات خودش را خدمت آقا میگوید در حالی که نه ما تلفن داشتیم و نه آن فرد و ما اصلا او را نمیشناختیم و آدرس منزل او را هم نداشتیم و این مسئله در چند مورد تکرار شد و فقط یکی از افرادی که خانه آنها رفتیم وضع مالی خوبی داشت. این موضوع هنوز هم برای من سؤال است و حل نشده است که چطور آقا میفهمید.
شما بعدها که بزرگتر شدید سراغ این افراد نرفتید تا ماجرا را بپرسید؟
خیر. آن وقت کوچک بودم و بعدا هم نمیشناختمشان و اگر میخواستم بروم هم نمیدانستم کدام منزل و کجاست.
به نظر شما آیا مردم میتوانند برای ظهور زمینهسازی کنند و در این باره چه باید کرد؟
اگر ما از گناه توبه کرده و پاک باشیم و بلا را از سر شیعیان دیگر دفع و رفع کنیم به اندازهای که بتوانیم یکی را به راه حضرت بیاوریم کار کنیم زمینهسازی کردهایم زیرا برخی هستند که باید پول به آنها بدهیم تا مردم را منحرف نکنند؛ پول امام زمان(عج) را به آنان بدهیم و بگوییم تو را به خدا کتاب ننویس و تبلیغ نکن زیرا فساد زیادی به دنبال دارد. اگر ما به اندازه توان خود تلاش کردیم و خود و دیگران را اصلاح کردیم آیا میشود مورد عنایت امام زمان که چشم خداست نباشیم؟ پس زمینهسازی از ما شروع میشود وگرنه پشیمان خواهیم شد. او یک امیر زنده است؛ حاضر و ناظر است و چرا ما در فکر اصلاح اعمال خود نباشیم و عاشق و دوست برای آن حضرت تربیت نکنیم؟ جز با هم بودن و همقسم شدن نمیتوان یار تربیت کرد. باید نقض پیمان نکنیم و گناه نداشته باشیم و اگر اینطور باشد ظهور هم محقق خواهد شد زیرا یکی از موانع ظهور نداشتن یار و یاور به اندازه کافی است.
دغدغه آقا بستگان و دوستان و شیعیان لبنان و عراق، سوریه و آذربایجان و … بود و گویی به اقوام و فامیل خودش رسیدگی میکند. اصرار داشت اگر ما برای حضرت دعا کنیم از مهمترین دعاها و بالاتر از دعا برای خود ماست لذا باید آمادگی را بالا برد و دوستان را هم آماده کنیم. در دعای عهد میخوانیم که خدایا مرا از انصار، یاران و دوستان او و از مسارعین الیه قرار بده که حوائج حضرت را برطرف کنیم؛ ولی الان خیلی از ما به جمکران میرویم و از او میخواهیم تا حاجات ما را برآورده کند و اینکه حاجت ما به قیمت لهشدن دیگران باشد مهم نیست. باید درد ما درد حضرت باشد و درد حضرت، درد شیعیان است و اینکه نیروی مخلص و مهذب برای قیام لازم دارد. ما اینقدر باید شوق به حضرت داشته باشیم که اگر ایشان نیامدند و ما مردیم ما را از قبر بیرون بیاورند در حالی که «فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی»؛ کسی بعد از مرگ دنبال امام زمان(عج) میرود که در دوره حیاتش دنبال امام باشد ولی الان ما به فکر همه چیز هستیم جز امام زمان(عج).
ایشان در تعبیری میفرمود من توانایی فشارهایی که بر امت در هنگام ظهور وارد میشود را ندارم و چه باید کرد، ای خدا رحم کن، آیا از خدا بخواهم که بمانم تا ظهور، نمیتوانم. این تعبیر برای قبل از وفات است و دائما نگران بودند گویی بلایی که قرار است بیاید الان در جاده اصفهان است و به سمت قم در حال حرکت.
آیتالله بهجت مهمترین موانع ظهور حضرت را چه میدانستند؟
ایشان باور داشت که ما در غیبت فرو رفتهایم؛ ما از او غایب هستیم و او ما را میبیند؛ او مانند آفتاب و نور دائما نور افشانی میکند ولی ما باید قابلیت داشته باشیم که این نور را دریافت کنیم؛ او پنهان نیست بلکه از چشم ما پنهان شده است. حضرت فرمودند شما خودتان را درست کنید ما نزد شما میآییم. یعنی نیازی نیست که بگردید تا دنبال ما بیایید. ما بیشتر از شما شوق دیدار با شما را داریم. ما امتحانات بدی پس دادهایم زیرا آنقدر به فکر کسب و کار و پول هستیم که از امام غافلیم لذا دائما هم حسرت این و آن را میخوریم در حالی که اگر با او باشیم همه چیز با ماست.
اگر ما او را حاضر و ناظر ببینیم آیا کاری میکنیم که سبب رنجش او شود؟ اگر بدانیم دعای ما مؤثر است و دعا نکنیم آیا امام مقصر است یا کوتاهی از ماست؛ دعا اگر بعد از توبه حقیقی باشد مستجاب است و مطرود نیست؛ یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم. پس عامل غیبت خود ما هستیم و ما از ایشان غایبیم؛ همین انسانهای از جنس ما در گذشته ائمه را کشتند و همین عامل غیبت شد؛ ناقه صالح را که به آنان شیر میداد کشتند و پی کردند.
در افواه عمومی مطرح است که آیتالله بهجت فرمودند «ظهور نزدیک است و پیرمردها هم آن را خواهند دید» آیا استناد این نوع عبارات به ایشان صحیح است؟
خلاصه این بحث آن است که ایشان به وضوح فرج را نزدیک میدانست؛ قرآن کریم هم ۱۴۰۰ سال قبل فرموده است که قیامت نزدیک شد و اصلا واقع شده است بنابراین ایشان معتقد بود که امید به نزدیکی فرج باید با اصلاح مردم همراه باشد وگرنه کسی که غافل است از این امید هم محروم است و هر کسی هم باید دنبال این باشد که خودش با امامش مرتبط باشد.
فریاد آیتالله بهجت این بود که مهم یار امام زمان بودن با خودسازی و رفع حاجات حضرت است وگرنه اگر همینطور باشیم و فقط با زبان بگوییم آقا بیا، آقا بیا؛ مگر فرج به دست خود حضرت است؟ او خودش دعا میکند و ما هم اگر دعای واقعی داشته باشیم فرج محقق خواهد شد ولی اینکه ما فقط به فکر ملاقات جمال و خال ابرو باشیم در ظهور تاخیر میافتد. لذا حضرت ناگهانی میآید و وقت نمیتوان تعیین کرد؛ از عوامل حتمیه ظهور به تعبیر آقا، سفیانی است ولی آیا معلوم است که سفیانی یک ماه یا ۱۰ ماه دیگر بیاید یا خیر لذا ایشان هیچ وقت زمان تعیین نکردند. ولی اگر کسی میپرسید که ظهور نزدیک است؟ نه نمیگفتند زیرا معتقد بودند ما روز به روز به ظهور در حال نزدیک شدن هستیم.
در مورد این تعبیر که به ایشان منتسب شده بود یعنی پیرمردها هم ظهور را خواهند دید میفرمود خیر این سخن را درست نقل نکردهاند و من این حرف را نزدهام؛ آقایی نزد ما آمد و گفت که من ملاقاتی با حضرت داشتم و حضرت فرمودند که ظهور نزدیک است و پرسیدم آیا من درک میکنم و امام(عج) فرمودند که از تو مسنتر فلانی(آیتالله بهجت) است و او میداند که وقت من نشده است. این جمله را تغییر دادند و طبق میل خود در جامعه منتشر کردند. برخی هم براساس علم جفر و محاسبات میگفتند که خیلی نزدیک است ولی خود آقا معتقد بود که راه ارتباط ما با امام و ظهور شخصی ما باز است. کاری کنیم که در خدمت حضرت باشیم و اهل باشیم حال اگر حضرت در زمان ما ظهور کرد بهتر و اگر نشد بعد از مرگ ما را خدمت ایشان بیاورند.
مانع ظهور اعمال منافقانه ماست؛ با زبان او را صدا میزنیم ولی در عمل برای منافع شخصی او را میخواهیم؛ ما میتوانیم خود را آماده و عاشق برای آن حضرت تربیت کنیم ولی برخی وقتها کاری میکنیم که اگر کسی بخواهد به سمت امام هم برود با اعمال و رفتار ما از او دور میشود.
گفت وگو از علی فرج زاده
پایان پیام/.
شبکه های اجتماعی عترتنا: کانال تلگرام / کانال ایتا / کانال سروش / پیچ اینستاگرام / آپارات
https://etratona.ir/?p=31956