×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : دوشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۲

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

میثم تمار و تاوان عشق در کلام استاد ناصری عترتنابه گزارش عترتنا، بیست و دوم ذی‌الحجه سالروز شهادت صحابی ایرانی و یار وفادار امیرالمؤمنین(علیه السلام)، جناب میثم تمار است، بدین منظور در ادامه گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر ناصری دولت آبادی از استادان اخلاق شهر اصفهان با عنوان میثم تمار و تاوان عشق از نظرتان می‌گذرد.

یکی از کسانی که قبل از جریان عاشورا شهید شد میثم تمار بود. شاید چند روز به عاشورا مانده بود که او را گرفتند و مصلوب کردند. وقتی میثم به صلیب کشیده شده بود هنوز اسراری را می‌گفت. از جمله به جریان شهادت آقا سیدالشهداء در روز دهم محرم اشاره کرد. می‌گفت: مردم بیایید تا برای شما بگویم، این‌ها را آقای من امیرالمؤمنین برای من گفته است و آن‌قدر در تشیّع قوی بود و ابوترابی بود که اصلا عبیدالله به همین خاطر گفت: خیلی دوست داشتم بر تو مسلط شوم.

برخورد ابن زیاد با میثم تمار

مشهور بود که میثم تمار عجم است، از ایران رفته بود. لذا عبیدالله وقتی با میثم روبه‌رو شد به او گفتند: این میثم نزدیکترین فرد به ابوتراب بود. عبیدالله گفت: این عجمی است؟ به او گفتند: بله. عبیدالله گفت: «أین ربّک؟» چون تصور می‌کرد که این‌ها مجوس هستند. میثم گفت: «لَبِالْمِرْصادِ» نه اینکه بگوید «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» عبیدالله خیلی تعجب کرد، گفت: این عجمی عجب فصاحت و بلاغتی دارد!

عبیدالله پرسید: مولای تو نگفته است که تو را چگونه خواهم کشت؟ میثم گفت: بله مولای من فرموده اند که ما ده نفر هستیم و ما را مصلوب خواهی کرد و چوبه دار من کوتاه‌تر از بقیه است تا سه روز من مصلوب هستم و بعد آهنی بر من فرود می‌آورند و من کشته می‌شوم و اولین فردی هستم که لجام بر دهان من می‌ زنند.

حصین رئیس شُرطه کوفه بود، عبیدالله به او گفت: این را ببر مصلوب کن. اما به خاطر اینکه با مولای او مخالفت کرده باشیم مراقب باش از این کارهایی که گفت، انجام ندهی.

می‌خواست باپیشگویی‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) مخالفت کرده باشد. میثم تمار گفت: چگونه تو می‌توانی مخالفت کنی در حالی که مولای من از رسول خدا و او از جبرائیل و جبرائیل از خداوند نقل کرده است.

مصلوب کردن میثم تمار

آن وقت مرسوم نبود که برای دار زدن افراد طناب را به گردن افراد بیندازند. بلکه دست و پای او را بالای دار به چوبه دار می‌بستند و او را رها می‌کردند، گاهی سه روز چهار روز طول می‌کشید تا یک نفر فوت کند. میثم تمار را هم همین‌طور مصلوب کردند.

روز دوم به عبیدالله گفتند: میثم شما بنی امیه را مفتضح کرد! عبیدالله بی‌اختیار شد و گفت: بروید او را لجام بزنید، برای اولین بار این دستور را داد با هیچ متهمی این کار را نمی‌کردند. روز سوم وقتی عبیدالله شنید با آهنی ضربه‌ای بر میثم زده‌اند و او شهید شده است. رئیس شُرطه را خواست، گفت: چرا این کار را کردید؟ مگر من نگفتم فقط مصلوبش کنید؟ گفت: امیر خود تو دستور دادی. بعد عبیدالله به یاد آورد که خود او گفته است و این‌ها را آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای میثم و میثم برای مردم گفته بود.

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.