×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : دوشنبه, ۱۹ آذر , ۱۴۰۳

زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا نعمت تبدیل به عجب می‌شود | سید احمد فقیهی | عترتنا

به گزارش خبرنگار عترتنا؛حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سید احمد فقیهی» شامگاه چهارشنبه هفتم آذرماه در جلسه هفتگی درس اخلاق دفتر مقام معظم رهبری در شهر مقدس قم برگزار به تبیین دو علت عجب در نعمت پرداخت که گاهی نعمت تبدیل به عجب می‌شود.

گزیده بیانات این استاد اخلاق را در ادامه می‌خوانید:

یکی از موانع دعا و استجابت

دعا یکی از بهترین راه‌های انس با خدا است. در دعا انسان دست نیاز به درگاه خداوند بلند می‌کند و با خدا راز و نیاز می‌کند اما وقتی انسان می‌خواهد دعا کنید یک موانعی ایجاد می‌شود که مانع دعا و انس با خدا و مانع توحید و اخلاق توحیدی می‌شود که یکی از این موانع این است که انسان نعمت را نمی‌بیند و ناسپاس می‌شود یا اینکه نعمت را می‌بینید ولی دچار عجب می‌شود و این باعث مانع دعا و ارتباط او با خدا می‌شود!

تبدیل نعمت به عجب

با اینکه غرق در نعمت است اما نعمت را نمی‌بینید که این یک تحلیل مفصلی نیاز دارد، چون ساختار وجودی انسان تغییری در او ایجاد می‌شود که نعمت و خوبی‌ها را نمی‌بیند اما مشکل بعدی آنجا است که وقتی انسان نعمت را می‌بیند این نعمتی را که من در وجود خود و اطراف خود می‌بینم گاهی تبدیل به عجب می‌شود!

دیدن نعمت و بزرگ کردن آن برای معرفی خود و فراموش کردن منعم

عجب در دیدن نعمت دو علت دارد یکی اینکه نعمت‌های خدا را می‌بیند اما تا این نعمت‌ها را می‌بیند یک حالت در او ایجاد می‌شود که تعبیر به عجب شده است و دو علت دارد یکی اینکه گاهی یک نعمت مختصر به انسان رسیده است و انسان این نعمت را می‌بیند اما این را خیلی بزرگ می‌بیند و فکر می‌کند خبری شده است که این نعمت به من رسیده است! در صورتی که اگر به دیگری رسیده بود خیلی اهمیت نمی‌داد اما چون به من رسیده این نعمت را خیلی بزرگ می‌شمارد.

بعضی‌ها اینطوری هستند که وقتی دو رکعت نماز می‌خوانند گمان می‌کنند که عرش خدا را سیر کرده اند! مثلا دو رکعت نماز نافله خوانده و این خیلی پیش چشمش جلوه می‌کند! چون خودش به آن جلوه داده و نعمت را خیلی بزرگ به حساب می‌آورد.

دوم این است که وقتی انسان یک نعمتی را می‌بیند نمی‌گوید این نعمت کجا بوده و چه کسی آن را به من داده یا چه کسی توفیقش را فراهم کرده است اینها را نمی‌بینید که اگر لطف و عنایت خداوند نبود به من نمی‌رسید و اینجا خودش را می‌بیند!

بیان توفیقات و کارهای خیر و گرفته شدن آن/خود را معرفی نکنید!

تجربه نشان داده و دلایل عقلی و نقلی هم دارد که اگر کسی یک کار خیر و توفیق و عبادتی پیدا کرد به مجرد اینکه آن را بیان می‌کند این کار خیر از او فوری گرفته می‌شود! چون این خیر را او انجام نداده این خیر نعمت خدا بوده که خدا با او داده است و خداوند در قرآن آیه ۱۱ سوره ضحی می‌فرماید: «وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ؛ و نعمت‌های پروردگارت را بازگو کن.» نعمت‌های خدا را بشمارید و بگویید اما من حواسم نیست به جای اینکه نعمت خدا را بیان کنم و خدا را در این نعمت نشان بدهم خودم را نشان می‌دهم! و فکر کردم این توفیق و کار خیر از خود من بوده در صورتی که این توفیق نعمتی الهی بوده که خدا به من داده و من خدا را در این نعمت نشان ندادم و خودم را مطرح کردم.

قرآن در این آیه فرموده که نعمت‌های خدا را بشمارید و خدا را نشان بدهید که عجب خدایی است اما من در این نعمت دارم خودم را نشان می‌دهم و نعمت‌های خودم را می‌شمارم و این باعث غفلت است و این نعمت از ما گرفته می‌شوند! چون غفلت می‌کنم و می‌گویم که خدا توفیق داد یک نماز شبی خواندم اما بیشتر می‌خواهم خودم را مطرح کنم!

مرحوم آیت الله مصباح می‌فرمودند بسیاری از داستان‌هایی که مرحوم آیت الله بهجت سر درس نقل می‌کردند، بسیاری را یقین داشتیم از خودشان بود! اما همیشه می‌گفتند یکی از علما و یک شخصیتی و هیچ وقت نمی‌گفتند خودم در صورتی که اکثر اینها از خودشان بود!

اما انسان غفلت می‌کند در دیدن چنین نعمت‌هایی خود را مطرح می‌کند تا خدا را و خدا نیز می‌خواهد ببیند که بنده‌اش شکر می‌کند یا ناسپاس است!

علت دوم فراموشی اعطای نعمت از سوی خدا

حالا علت دوم اینکه در باب اعطای نعمت، عجب در انسان ایجاد می‌شود به خاطر نسیان است! فراموش می‌کند که این نعمت خدا بود! هر چند اکثرا می‌گوییم لطف و نعمت خدا بود و خدا لطف کرد اما این فرق می‌کند با اینکه انسان با تمام وجود این را درک کند و گاهی این را با زبان می‌گوید اما این فرق می‌کند با اینکه وقتی نعمت آمد و نعمت را دید بگوید من اصلا دخالتی نداشتم هر چه بود از فضل و عنایت خدا بود.

در تفسیر سوره حمد درباره آیه پنجم این سوره که می‌فرماید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» اکثر مفسرین می‌گویند ایاک نعبد توحید در عبادت است و ایاک نستعین توحید در استعانت است، اما مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند نه اینطور نیست، این دو با هم عبادت خالصانه را بیان می‌کند و علامه در این زمینه خیلی توضیح می‌دهند یکی اینکه تا انسان عبادت می‌کند می‌گوید نعبد اصلا خودی نمی‌بیند می‌گوید یک جمعی دارند عبادت می‌کنند.

یک سفری ما خدمت مرحوم آیت الله مصباح عمره مشرف شدیم یک روز فرمودند من حمد و سوره‌ام را می‌خوانم و نیتم را هم می‌گویم شما ببنید که درست است؟ بعد فرمودند من نیتم از این زیارت این است که خدایا ثواب و بهره من از این زیارت این باشد که مرا لا به لای زوار خالص خودت قرار دادی و من هم لا به لای اینها باشم.

این همین ایاک نعبد است؛ اصلا یکی از اسرار نماز جماعت هم همین است، وقتی انسان در جمع می‌آید یا اینکه در جمع یک دسته عزاداری است و او هم لا به لای اینها می‌آید و خودش را لا به لای زوار یا عزاداران می‌بیند خیلی نعمت بزرگی است و همین باعث می‌شود عجب در انسان ایجاد نشود و دیگر نمی‌گوید چه اشکی ریختم! چه عزاداری کردم!

دوم اینکه بلافاصله می‌گوید ایاک نستعین یعنی قدرت این عبادت هم از من نیست از خودت است و خودت این لطف را در حق من کردی و چیزی از من نبود که بعد بخواهم به عبادتم فخر فروشی کنم.

پرهیز از زیارت و عبادت طلبکارانه

اینکه بعضی‌ها در شب آخر دهه‌های روضه مثلا می‌گویند امشب شب آخر مجلس و شب مزد است، مگر ما طلبکار هستیم که بخواهیم مزدی بگیریم؟! تازه بدهکار هم هستیم! اگر لطف خدا نبود که این آمدن به این مجلس نصیب ما نمی‌شد! اگر خدا لطف کند و یک زیارت کربلا قسمت کند انسان آنجا هم برود بدهکار می‌شود نه اینکه آنجا با طلبکاری بگوید من این همه راه با زحمت و پیاده آمدم پس حالا باید حتما دعای مرا مستجاب کنی و طلبکارانه با خدا و امام حرف بزند! اینها کار را خراب می‌کند.

اما اینکه انسان احساس کند که بدهکار شده و این توفیق را خدا به او لطف کرده است این نعمت بزرگی است.

نتیجه اینکه حالا چرا انسان در نعمت‌ها دچار عجب می‌شود؟ دو علت دارد، یکی اینکه نعمت را پیش خودش بزرگ می‌بیند و دوم اینکه منعم را نمی‌بیند در صورتی که این نعمت را او داده است.

غرور مسلمانان به تجهیزات خودشان در جنگ حنین

در این زمینه موارد زیادی است که قرآن به غرور مسلمانان در جنگ حنین اشاره نموده و در آیه ۲۵ سوره توبه می‌فرماید: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَهٍ ۙ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ؛ خداوند شما را در جاهای زیادی یاری کرد (و بر دشمن پیروز شدید)؛ و در روز حنین (نیز یاری نمود)؛ در آن هنگام که فزونی جمعیّتتان شما را مغرور ساخت، ولی (این فزونی جمعیّت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید!»

در جنگ حنین مسلمانان تعدادشان زیاد بود و ابزار و وسایل جنگی هم فراوان داشتند اما نباید انسان به عِده و عُده خودش مغرور شود و این عجب شد و یک غروری ایجاد کرد در صورتی که هیچ چیزی انسان را از خدا بی‌نیاز نمی‌کند هر چند وظیفه چیز دیگری است که باید در کنار توکل به خدا باید عده و عده و ابزار و تجهیزات فراوان داشته باشید اما این وسایل نباید انسان را از خدا دور کند که اگر عجب آمد اولین اثرش این است که آن حالت دعا به خصوص تضرع و راز و نیاز از بین می‌رود! چون فرد نعمت‌های خودش را خیلی زیاد و بزرگ می‌بیند تا جایی که گاهی یک بنده عابد و زاهد اینقدر عجب نعمت او را می‌گیرد که خودش را از خدا هم بی‌نیاز می‌بیند و فکر می‌کند این نعمت‌ها از خودش بوده است!

علت زمین خوردن بلعم باعورا/نتیجه فراموش کردن منعم

از آیت الله مصباح سوال کردم این بلعم باعورا این قدر عبادت کرد حالا یک لغزشی هم برایش پیش آمد چرا خدا در مقابل این همه عبادت او را حفظ نکرد؟ ایشان فرمودند اینطور نیست، گاهی انسان به جایی می‌رسد که خودش را از خدا هم بی‌نیاز می‌ببیند اما اگر کسی در همه حالات خود را نیازمند خدا ببیند و دستش به سمت خدا بلند باشد خدا حفظش می‌کند.

گاهی اینقدر این دعا و عبادت برای انسان جلوه می‌کند و او مغرور می‌شود و این حالت فرق می‌کند با کسی که با حال التماس و فقر و تضرع و هیچ بودن دعا می‌کند ودعای چنین کسی مستجاب می‌شود و دیگری که مغرور شده حتی رانده از درگاه الهی هم می‌شود و این لبه تیغ و خیلی خطرناک است.

بنابراین کم کم این عجب انسان را به جایی می‌رساند که حالت دعا و اتصال به خدا را از انسان می‌گیرد و خدا را هم فراموش می‌کند و خودش خدا می‌شود و مثل بلعم باعورا می‌شود. بدانید که ما هیچ هستیم و مالک هیچ چیزی نیستیم و اینها همه اجاره و لطف و فضل خود است که به ما رسیده است.

راه درمان آن عجب در نعمت

برای درمانش مرحوم فیض کاشانی فرموده است که درمانش به این است که معلوم نیست این نعمت‌ها تا کی باقی می‌ماند، شاید همین الان از بین رفت پس دعا و توسل برای حفظ آن لازم است. حتی دین و ایمان انسان معلوم نیست تا چند لحظه بعد باقی بماند.

*اختصاصی عترتنا

پایان پیام/.

شبکه های اجتماعی عترتنا: کانال تلگرام  / کانال ایتا  / کانال سروش  / پیچ اینستاگرام / آپارات

منبع خبر : اختصاصی عترتنا

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تحریریه عترتنا منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.