×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۹ مرداد , ۱۴۰۴

زمان مطالعه: 9 دقیقه

ماجرای عزیمت آیت الله کمیلی به لبنان تا تشکیل جلسات عرفانی

به گزارش عترتنا؛به مناسبت پنجم اسفندماه روز تاریخی بیروت در تشییع باشکوه سیدالشهدای جبهه مقاومت شهید سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی الدین با آیت الله «محمدصالح کمیلی خراسانی» از اساتید برجسته عرفان اسلامی مکتب نجف اشرف و از شاگردان برجسته عارف سفر کرده مرحوم سید هاشم حداد (ره) که سال‌ها به دستور استادشان در سال ۱۳۳۸ شمسی به لبنان عزیمت نمودند و جلسات عرفانی تشکیل دادند و در آنجا با امام موسی صدر و شهید سید حسن نصرالله نیز ارتباط داشتند که بدین مناسبت با وی به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم که مشروح این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم:

به‌عنوان اولین سؤال بفرمایید به چه علت به لبنان تشریف بردید و در آنجا اقامت کردید؟ 

رفتن بنده به لبنان از حوزه علمیه نجف اشرف انجام شد؛ آن هم در ابتدا یک ماه بود که در ماه مبارک رمضان که حوزویان از حوزه‌های علمیه برای تبلیغ می‌روند بنده هم از حوزه علمیه نجف به لبنان اعزام شدم.

ماه مبارک رمضان بود که به قریه‌ای از قرای بلعبک به نام تمنین رفتیم که نزدیک به شهر زحله بود این قریه قریه‌ای بود که از قدیم به قله المشایخ مشهور بود از آنجا که شیخ حسین خطیب، قاضی القضات و همچنین قضات دیگر از بیت خطیب آنجا سکونت داشتند و من حدود نه سال در این منطقه سکونت داشتم و یک سال هم امام موسی صدر را به این منطقه دعوت کردیم و تشریف آوردند و سخنرانی کردند.

وقتی وارد لبنان شدید و لبنانی‌ها متوجه شدند شما یک شخصیت ایرانی هستند، درآن زمان نحوه برخورد آنها با شما به عنوان یک شخصیت ایرانی چگونه بود؟

بعد از اینکه دوره یک ماه تبلیغی ماه مبارک رمضان در لبنان به پایان رسید، مردم آن قریه با یک خودروی خصوصی با ما به نجف آمدند و به اتفاق به بیت آیت الله العظمی حکیم که مرجع تقلید آن زمان بود، آمدیم و عریضه مردم آن قریه به رؤیت ایشان رسید و ایشان زیر عریضه را امضاء کردند و به من فرمودند که شما از طرف ما نمایندگی دارید که در لبنان هم احکام را تبیین و بیان کنید و هم کار‌های یک مبلغ دینی حوزوی را آنجا انجام دهید.

وضعیت اقتصادی و دینی و فرهنگی و سیاسی مردم لبنان در آن زمان چگونه بود؟

آن زمان تقریبا سال ۱۳۳۸ شمسی بود و حدود ۲۵ سال داشتم که از حوزه علمیه نجف به این منطقه اعزام شدم و آنجا که رفتم اقامتم در لبنان طول کشید که با مجلس شیعیان لبنان همکاری داشتم که ریاست آن با امام موسی صدر بود و یک کارت سبزی هم ایشان به من داده بودند که جهت تدریس به مدارس دولتی هم می‌رفتم.

عمده فعالیت شاخص حضرتعالی در لبنان چه بود؟

عمده فعالیت بنده در لبنان بحث نماز جماعت و بیان احکام شرعی بود و دوم اینکه آنجا مکتبهالقرآن داشتیم که علوم قرآنی را تدریس می‌کردیم و سوم اینکه با مجلس شیعیان لبنان هم همکاری نزدیک داشتیم تا حدی که گاهی اوقات امام موسی صدر اینجانب را به طرابلس، بین النحرین، بیروت و سریفا، میفدون، نبطیه و قُرایی که در جنوب لبنان بود اعزام می‌نمود و گاهی هم مدت‌های موقتی مثلا ماه‌های رمضان و محرم و صفر در مناسبت‌ها از ما درخواست می‌کردند و من هم برای تبلیغ میرفتیم.

آیا در این سال‌های اقامت در لبنان، اشتیاقی در مردم لبنان به مباحث سلوکی و عرفانی دیدید؟

بنده از عراق با اجازه استادم عارف کامل مرحوم حاج آقا سید هاشم حداد (ره) به لبنان اعزام شدم و به بنده اجازه تربیتی دادند و فرمودند: جوانان لبنانی که به شما مراجعه کردند شما راه سیر و سلوک را به آنها توضیح دهید و آنها را در این مسیر تربیت کنید که در کتابخانه معروف القرآن الحکیم العامه هم جلساتی داشتیم که آنجا جلسات سلوکی و عرفانی تشکیل می‌شد.

چه چیزی باعث شد که کتاب “مطالب السلوکیه” حضرتعالی به زبان عربی در لبنان منتشر شد؟ آیا عرب زبانان مشتاق این مباحث بودند؟ و بعد از انتشار چه استقبالی از آن شد؟

در لبنان از مباحث عرفانی استقبال شد و برای اینکه دوستان و شاگردان عرب زبان علاوه بر لبنان در کشور‌های عراق و بعد‌ها در کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس بودند و علاقمند به این مباحث شدند که از ما مطالبه مباحث سلوکی و عرفانی را داشتند که دارالمهجبات بیروت اقدام به چاپ اول و دوم این کتاب نمود.

بعد از انتشار هم مورد استقبال عرب زبانان در سایر کشور‌های عربی قرار گرفت که به چاپ دوم رسید حتی در یک سفری که بعد‌ها به کربلا رفته بودم دیدم این کتاب در کتابفروشی‌های اطراف حرم هم عرضه شده بود و در نجف هم عرضه شده بود و حتی برای کشور‌های حاشیه خلیج فارس از جمله بحرین هم عرضه شد و مورد استقبال قرار گرفت.

آیا بعد از انتشار این کتاب و عرضه در کشور‌های عربی، شاگردان و علاقمندانی نیز در این کشور‌ها پیدا شد؟

کم و بیش افرادی پیدا شدند و بنده هم که زیاد مسافرت نمی‌رفتم و به قم آمدم و از دیگران می‌شنیدم که این کتاب خیلی مورد استقبال جوانان عرب زبان قرار گرفته و آنها از آن استفاده می‌کنند و جوانان عرب زبان خیلی مشتاق این مباحث شده بودند.

جبهه مقاومت در آن زمان به چه صورتی بود و آیا تشکیل شده بود و فعالیتی داشتند؟

بعد از اینکه ۱۸ سال جنگ داخلی بین فرانجیس‌ها و کتائب و مسیحیت تندرو علیه مسلمانان و شیعیان لبنان به جریان افتاد، امام موسی صدر دید که لازم است ایشان هم یک نظام سیاسی به نام «حرکت المحرومین» داشته باشد و یک فوج نظامی به نام «افواج المقاومه اللبنانیه» حزب امل را تشکیل داد و یک پادگانی هم در مرز سوریه راه اندازی کرده بودند که خیلی هم مخفی بود و به بنده هم گفتند که شما جوانان را آماده کنید و به آنجا بیایید که هم امام جماعت باشید و هم یک دوره نظامی ببینید و هم جوانان را بیاورید؛ که بنده به آنجا رفتم و یک مدتی آنجا بودیم و حتی کار‌های نظامی را هم آنجا انجام می‌دادیم.

بعد از شهادت سید عباس موسوی که دبیرکل حزب الله بود، سید حسن نصرالله مطرح شد و دبیرکل آن شد. عرض شد که آن زمان حزب الله به این نام نبود که حزب امل از طرف امام موسی صدر بود و یک حزب داخلی و لبنانی بود و شهید چمران نیز با امام موسی صدر در این زمینه همکاری و کمک می‌کرد و به آن منطقه که ما بودیم می‌آمد و با جوانان ارتباط برقرار می‌کرد و، چون ۱۸ سال جنگ طول کشید که اگر ما سنگر نمی‌زدیدم و جبهه تشکیل نمی‌دادیم و مسلح نمی‌شدیم آنها پیروز می‌شدند و تجاوز و ظلم می‌نمودند.

چگونه با شهید سیدحسن نصرالله آشنا شدید؟ و از نظر عرفانی و سلوکی شخصیت ایشان را چگونه دیدید؟

در زمان راه‌اندازی حزب امل با امام موسی صدر به‌ویژه در منطقه بعلبک همکاری داشتم، در آن زمان بود که با سیدحسن نصرالله آشنا شدم؛ با پیروزی جمهوری اسلامی ایران، بنا شد که بچه‌های حزب امل بیشتر با ایران ارتباط بگیرند و ایران هم به آن‌ها کمک می‌کرد. پس از انقلاب اسلامی نام این حزب را به حزب‌الله تغییر دادند، گرچه حزب امل هنوز هم در لبنان وجود دارد منتهی اکنون یک حزب داخلی لبنان است.

بعد از مفقود شدن امام موسی صدر در لیبی، اوضاع تغییر کرد و آن کسی که از نظر نظامی و سیاسی و کمک به شیعیان بعد از ایشان فعال و مطرح شد، سیدحسن نصرالله بود که البته آیت‌الله فضل‌الله هم بودند که ایشان هم به نحوی کمک داشتند، اما یک شخصیت بارز و برجسته بعد از امام موسی صدر شخصیت سیدحسن نصرالله بود.

ایشان در جهاد اصغر حضور داشت که جهاد اصغر، جهاد با دشمنان بیرونی است و جهاد اکبر هم جهاد با دشمن درونی و نفس است؛ ایشان از هر دو جهت موفق بود و چون جانش را در معرض خطر اسرائیل می‌دید در هر دو جهاد حضور داشتند و این خطر باعث می‌شد در جهاد اکبر نیز بیشتر وارد شود؛ سیدحسن نصرالله در زمان حیات مرحوم آیت‌الله بهجت با ایشان در ارتباط بود.

در یک جمله بخواهید سید حسن نصرالله را توصیف کنید، چه می‌فرمایید؟

شخصیتی که در حوزه علمیه قم درس خوانده است که می‌توان گفت سید حسن نصرالله یک شخصیت علمی و حوزوی و شیعه وهم سیاسی و هم فرهنگی و هم نظامی از هر جهت بود که وی جامع الاطراف در همه زمینه‌ها و جهات اجتماعی و سیاسی و نظامی بود.

چگونه خبر شهادت سید حسن نصرالله را شنیدید و چه حسی آن لحظه پیدا کردید؟

وقتی خبر شهادت ایشان را شنیدم خیلی متاثر شدم مخصوصا وقتی متوجه شدم مظلومانه ایشان شهید شد آن هم با آن حجم انبوه بمباران که حتی یکی از امدادگران هم که با دستگاه اکسیژن به محل زیرزمین رفت در اثر گاز سمی وی نیز شهید می‌شود و این حادثه و شهادت مظلومانه ایشان یک فاجعه بزرگ بود و قطعا این فاجعه بزرگ و شهادت این مرد مجاهد بزرگ، شاهد تشییعی بزرگ و عظیم خواهیم بود.

وضعیت لبنان را بعد از شهادت سید حسن نصرالله چگونه می‌بینید؟

از اینجا که حزب الله فرماندهان و اعضای برجسته خوبی داشت از جمله سید هاشم صفی الدین و شیخ نعیم قاسم که الان شیخ نعیم قاسم دبیرکل شدند و راه را ادامه داد و شیخ نعیم هم یک شخصیت فوق العاده و مورد اعتماد و وثوق لبنانی‌ها است و با این انتخاب و تشییع عظیم سید قطعا هیچ خللی در مسیر حزب الله پیش نیامد و نخواهد آمد و همان راه ادامه دارد.

با توجه به دستور رهبر معظم انقلاب و آیت الله العظمی سیستانی در همان ابتدای حملات به لبنان در جهت کمک به جبهه مقاومت از جمله کمک‌های مالی چه توصیه‌ای در این زمینه به شاگردان و اهل سلوک و عموم مردم جهت کمک به بازسازی لبنان را دارید؟

آن زمان به محض صدور این حکم از سوی رهبر معظم انقلاب در همان ابتدا مبالغی در مؤسسه انوار توحید که حضور داریم جمع آوری شد و دیگران را نیز توصیه و تشویق کردیم که در این جهاد مالی جهت کمک به جبهه مقاومت و مردم مظلوم لبنان و غزه شرکت کنند و اکنون هم همین توصیه را برای کمک به بازسازی لبنان داریم و امیدواریم که ان شاءالله هر چه زودتر لبنان به مکانت قبلی خود برگردد.

چه توصیه‌ای به اربعینات ذکر و دعا برای پیروزی کامل جبهه مقاومت در کل منطقه دارید؟

من در اذکار و ادعیه دعای هفتم صحیفه سجادیه که با این فراز «یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ» شروع می‌شود را توصیه می‌کنم که این دعای برای پیروزی جبهه اسلام و مسلمین بسیار مؤثر است.

حضرت زهرا سلام الله علیها هم شفیعه محشر و دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و همسر امامت و مادر همه ائمه علیهم السلام هستند و مقام بالایی نزد خداوند دارند که در توجه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی از بزرگان حاجتشان را گرفته‌اند که توصیه می‌شود عموم مردم و رزمندگان همه دست به دامن آن حضرت بردارند و از حضرتش بخواهند که ایشان در پیشگاه خداوند واسطه شوند که هر چه زودتر خداوند نصرت و یاری اش را بر جبهه مقاومت تکمیل و کامل کند و آنها را بر این دشمن غاصب برای همیشه پیروز بگرداند که اگر حضرت زهرا سلام الله علیها چنین نظری کنند و مردم هم چنین توسلی کنند این پیروزی کامل برای اسلام و مسلمین حاصل خواهند شد.

همچنین عموم مردم و رزمندگان جبهه مقاومت در کل منطقه حتما همیشه و خصوصا در لحظات حمله به دشمن برای موفقیت و پیروزی بر دشمن باید به بقیهالله الاعظم امام زمان عج متوسل شوند و این توصیه ما به عموم مردم است که حضرت الان واسطه فیض الهی هستند که از طریق توجه به ناحیه مقدسه آن حضرت می‌شود این پیروزی را درخواست نمود. «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء؛ از برکت وجود او مردم روزی می‌خورند و به خاطر هستی او آسمان و زمین برپاست».

چه توصیه‌ای به رزمندگان جبهه مقاومت دارید که روحیه خود را نبازند؟

توصیه به همه رزمندگان این است که قبل از ورود به جهاد اصغر در ابتدا که می‌خواهند وارد شوند از نظر احکام و اخلاق و عقاید این سه اصل را در خود مستحکم و قوی کنند که دچار یاس و ناامیدی نشوند و بعد به جهاد اصغر وارد شوند که با رعایت این سه اصل توفیق بیشتر در جهاد اصغر نصیب آنها می‌شود و سپس بعد از جهاد اصغر وارد جهاد اکبر شوند.

برای اینکه جبهه مقاومت در پیروزی هایشان دچار غرور نشوند چه توصیه‌ای دارید؟

سوال خوبی است و باید رزمندگان جبهه مقاومت در چنین شرایطی هم مغرور نشوند و هم متحد شوند که اخیرا جبهه مقاومت در عراق با فرقه‌های مختلف بودند و بنده نگران اختلاف آنها بودم که با بعضی از آنها همکاری و ارتباط داشتم از جمله فرقه نجباء، فرقه عصائب و کتائب که حدود ۵ فرقه شیعه مقاومت در عراق است و گروه‌های دیگری هم هستند که اخیر این فرقه‌ها با وجود اینکه قبلا با هم اختلاف نظر داشتند الان در مقابل اسرائیل همه با هم متحد شدند.

با توجه به اینکه در عرفان‌های کاذب آنها اهل جنگ و جهاد اصغر نیستند، اما در مکتب تربیتی حضرتعالی چه رابطه‌ای بین جهاد اصغر و جهاد اکبر وجود دارد؟

بنده بار‌ها گفته‌ام که کسانی که در جهاد اصغر وارد می‌شوند یک زمینه خوبی برای آنها برای ورود به جهاد اکبر به دست می‌آید که در جهاد اکبر هم پیروز شوند و دلیلش هم این است که اینها دوره‌های نظامی برای جهاد اصغر می‌بینند و سختی‌های این راه را به جان می‌خرند و با دشمن می‌جنگند و مبارزه می‌کنند و حتی قبل از اعزام به جبهه وصیت نامه خود را می‌نویسند و خیلی جان در کف هستند و خودشان را می‌خواهند فدای اسلام و قرآن بکنند که یک چنین روحیه‌ای برای اینکه در راه خدا هم به فنا برسد و به آن مقامات عالیه عرفانی برسد خیلی آماده‌تر از افراد عادی است و این افراد مجاهد جبهه جهاد اصغر در وادی عرفان و سیر و سلوک موفق ترهستند.

خیلی از بانوان سالک اظهار ناراحتی دارند که در این موقعیت کنونی نمی‌توانند در جهاد و یاری جبهه مقاومت شرکت کنند و علاقمند شهادت و شرکت در جنگ و جبهه هستند، اما نمی‌توانند چه توصیه‌ای به این افراد دارید؟

ورود بانوان به میدان جهاد اصغر از نظر شرعی و فقهی شرایط خودش را دارد و مهمترین جهاد بانوان شوهرداری است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند جهاد از دوش زنان برداشته شده است، اما وظیفه دارند که خوب شوهرداری و فرزند داری کند و همین امر برای آنها جهاد محسوب می‌شود.
از طرف دیگر بانوان اکنون وظیفه تربیت جهادی فرزندان خود را برعهده بگیرند و مجاهد میدان جهاد اکبر و اصغر تربیت کنند که همان اجر نصیب آنها هم خواهد شد و اکنون در پشت جبهه در حد توان خود به جبهه مقاومت کمک نموده و مجاهدانی تازه نفس در این راه تربیت کنند و با سلاح دعا برای پیروزی رزمندگان دعا کنند؛ که با این امورات آنها نیز اجر عظیم شهادت و جهاد را کسب خواهند کرد.

در پایان اگر چنانچه نکته خاص و توصیه‌ای دارید، بفرمایید؟

نکته پایانی اینکه نفس اماره نفسی است که خیلی انسان را اذیت می‌کند یعنی در زوایای نفس یک ذراتی است که گاهی انسان متوجه نیست لذا باید دقیق شد و تقوای الهی را به نحو اکمل تحصیل کرد تا ابانسه با ما کاری نداشته باشند تا بتوانیم راه خلوص و اخلاص را به آخر برسانیم و بدانید در این مسیر و سیر الی الله تا آخرین لحظه‌ای که در این دنیا هستیم باید با شیاطین انس و جن بجنگیم و مبارزه کنیم تا با پیروزی به وصال الهی برسیم.

گفت‌وگو از امیرمحسن سلطان‌احمدی

*اختصاصی عترتنا

پایان پیام/.

شبکه های اجتماعی عترتنا: کانال تلگرام  / کانال ایتا  / کانال بله  / پیچ اینستاگرام / آپارات

منبع خبر : اختصاصی عترتنا

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تحریریه عترتنا منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.