زمان مطالعه: 4 دقیقه
آیتالله سیدیدالله یزدانپناه؛ استاد حوزه علمیه، صبح امروز پنجشنبه اول آذرماه در نشست علمی «مبانی نظری در اندیشه علامه طباطبایی» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی و به مناسبت ایام بزرگداشت علامه طباطبایی برگزار شد در پاسخ سؤالی در مورد روش ورود علامه طباطبایی به عرفان گفت: عرفان نظری نوعی هستیشناسی و حکمت عارفانه برآمده از شهود نهایی حقالیقینی است که بزرگان اهل معرفت که به این مرحله میرسند همه هستی را توحیدی میبینند، لذا هستیشناسی برآمده از شهود نهایی دارند.
وی افزود: عارفان که این هستیشناسی شهودی را پدید آوردهاند، از همان آغاز آن را به دو امر گره زدند؛ اول اینکه شریعت را میزان میدانستند، یعنی شهود خود را با شهود خاتمالانبیاء(ص) تطبیق میدادند و این دغدغه در کل عرفان همیشه وجود داشت و در سیر تاریخی به امر دومی هم توجه داشتند و آن اینکه تلاش عقلی هم برای تبیین عرفان داشتند که مقدمه قیصری و آثار دیگر این مسئله را نمایان میکند.
روش شهودی در عرفان نظری
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه عرفان نظری براساس شهود نهایی عارف، سامان مییابد اما با کمک وحی و عقل، حقیقت را آشکار میکند، تصریح کرد: بعد از صدرا این تلاش عارفان در کار عقلی به نتیجه رسید یعنی وحدت شخصی را تثبیت کردند و بعد از صدرا سنت صدرایی پدید آمد که در هر سه حوزه است یعنی هم دارای شهود و هم کار عقلی و هم مجتهد شریعت هستند، لذا از این تاریخ به بعد هر سه مسئله در عارف و فیلسوف جمع است.
تثبیت روش شهودی توسط علامه طباطبایی
یزدانپناه با بیان اینکه علامه طباطبایی چنانچه در المیزان هم تصریح دارد، روش شهودی را تثبیت کرده است، افزود: علامه روش شهودی را تثبیت کرد و خودش هم صاحب مکاشفات و شهودهایی است؛ در کار عرفان نظری ایشان یکسری مداقههای شهودی برآمده از عرفان به عنوان یک سنت را به اضافه تحلیل عقلی کلان دارد و در کنار آن هم اجتهاد در شریعت را دنبال کرده است؛ روش علامه در فلسفه نظری سمت و سوی عقلی کلان محض پیدا میکند.
استاد حوزه علمیه در پاسخ به این پرسش که ما شهود را مقارن نگاه عقلی و حکمی قرار دهیم و در کنار آن شریعت را به عنوان سنگ محک و میزان برتر در نظر میگیریم ولی چقدر با رویکرد انسجامگرایانه غربی فاصله دارد، زیرا اینها وقتی یک نظریه را صادق میدانند که منسجم با سایر نگاههای آنان باشد؟ اضافه کرد: آن چه در سنت گذشته و علامه هم در شیعه در اسلام آورده است، راه رسیدن به واقع است؛ علامه تاکید دارد روش عقلی روش رسیدن به واقع است و شریعت هم آن را امضاء میکند؛ ایشان در نقد مکتب تفکیک بدون نام بردن از اسامی آنان این مسئله را بیان کرده است.
وی افزود: تلقی آقایان این است که شریعت آن گونه که هست گفته است بدون هیچ خطا یعنی چون علم ربوبی است خطا ندارد. فیلسوف تلاش میکند تا با برهان به آن برسد، شهود را هم رساننده به این واقع میداند. ما سه راه برای رسیدن به واقع داریم که بیان شد و اینها با هم خیلی استحکام دارند، ولی اگر انسجام به معنای سازگاری باشد بدون اینکه واقعا به مر واقع برسیم استحکام چندانی ندارد.
یزدانپناه بیان کرد: صدرا گاهی توضیحاتی در مورد رتبهبندی شریعت و عرفان و عقل دارد و شریعت را در صدر و شهود را در میانه و عقل را در مرحله پایین قرار میدهد؛ چرا چون معتقد است شهود عن قرب و فیلسوف عن بعد میبیند. برخی میگویند شهود برای شخص عارف خوب است، ولی برای دیگران خیر لذا کار عقلی اهمیت دارد یعنی کار عقلی را در درجه دوم قرار میدهند و شریعت را در صدر ولی به لحاظ تاریخی فلاسفه مجبور بودند به سخنان عرفا توجه کنند که از شیخ اشراق به این سمت خیلی جدی شد و حتی خود ابن سینا که ابتدا چندان به عرفان توجه نداشت به حقانیت آن پی برد.
یزدانپناه با بیان اینکه معتقدم باید رتبهبندی صدرا را در مطالعات در نظر بگیریم به این پرسش پرداخت که چرا عارف وقتی چیزی را شهود کرد نیازمند عقل برای تبیین آن است، اظهار کرد: جواب این است که شریعت کشف اتم محمدی(ص) است یعنی عارف هم کشف و شهودی دارد ولی شهود محمدی اتم است، لذا عارف به کشف محمدی نیاز دارد. بنابراین اگر به آیه و روایت استدلال دارد، برای محکمشدن کشف خود او هست، لذا برخی عرفا میگویند ما تا کشف و شهودمان را مستند به شریعت نکنیم آن را قطعی نمیدانیم، بنابراین عارفان عصمت برای خودشان قائل نیستند.
بیتوجهی عرفا به عقل در گذشته
وی افزود: در مورد توجه به عقل هم عرفا ابتدا یکسری مسائلی در علمای عقلگرا دیدند که نپسندیدند، لذا آن را گنار گذاشتند ولی به خصوص از قرن هفتم به بعد این رویکرد تغییر یافت و دلیل محکم آن به شریعت برگشت دارد، زیرا شریعت عقل را تثبیت کرده است. قونوی اعتنا به عقل بیشتر دارد، ولی باز عقل دوره خود را نمیپسندد و در جدال او با شیخ طوسی منعکس شده است. در قرن هشتم عقل را چراغ دانستهاند و البته تاکید آنها بر عقل سالم است نه عقل مشوب.
یزدانپناه گفت: برخی عرفا مانند صدرا عقل را در رتبه سوم قرار میدهد ولی بعد از صدرا عقل تقریبا میزان با عرفان شد لذا در دوره بعد از ایشان فلاسفه عارفی داریم که شریعت را اجتهاد میکنند.
وی افزود: علامه هم مراعات زیادی داشت در عین اینکه خیلی هم حر بوده است و اندیشه وی عاقلانه و حکیمانه است ولی اگر کسی بخواهد رسائل فلسفی ایشان را دنبال کند، ایشان به وضوح سخن خود را گفته است؛ مثلا برهان صدیقین پایه خیلی از مباحث است و خودشان هم در اسفار آن را بیان کرده است و در فلسفه و روش رئالیسم آن را تصریح کرده است یا ادله وحدت شخصی وجود را در المیزان و … آورده است و ادله عقلی را با متن شرعی توضیح میدهد.
پایان پیام/.
شبکه های اجتماعی عترتنا: کانال تلگرام / کانال ایتا / کانال سروش / پیچ اینستاگرام / آپارات
https://etratona.ir/?p=32126