زمان مطالعه: 4 دقیقه
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳ تیرماه در نشست علمی «ماهیت و مصادیق عرفان اهل بیتی(ع)» که از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با گروهی از بزرگان تصوف تونس برگزار شد با بیان اینکه عرفان اهل بیتی(ع) مجموعه آموزههایی است که از قرآن کریم و سخنان ائمه(ع) و ادعیه به دست ما رسیده است، گفت: این نوع عرفان، نقلی است نه عرفانی که از کشف و شهود عارفان به دست آمده است لذا این نوع عرفان از نصوص دینی کشف شده است و منطق و روش این نوع عرفان هم عرفان اجتهادی جامع است که نیاز به سه دانش و فهم دینی دارد.
سه دانشی که در عرفان به آن نیاز داریم
رودگر افزود: سه دانش شامل علم الدراسه، علم الفراسه و علم الوراثه علومی هستند که در عرفان به آن نیاز داریم و به تعبیر دیگر میتوان به آن علوم لدنی گفت که متناسب با تقرب وجودی به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و با تهذیب و تقوا به دست میآید. دو فهم که مترتب بر این دو دانش است یکی فهم عرفانی و دیگری فهم سلوکی است که معطوف به عرفان عملی است و اگر این دو فهم و آن سه دانش نباشد مواجهه اجتهادی با کتاب و سنت با خلأها و خطاهای زیادی مواجه خواهد شد.
ویژگی عرفان اهل بیتی(ع)
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ادامه داد: از ویژگیهای بنیادین عرفان اهل بیتی(ع) این است که عرفانی جامع در ساحات و ابعاد و قلمروهای گوناگون است و عرفانی است که صرفا عرفان انزوا و گوشهنشینی نیست بلکه عرفانی تمدنی، حماسی و جهادی، عقلانی، خردگرایانه و سیاسی و در عین حال عدالتخواهانه و عدالتگسترانه است.
وی ادامه داد: این نوع عرفان در دو ساحت وجودی و شهودی از آیات و روایات استنباط میشود؛ در عرفان وجودی به عنوان نمونه به حدیثی از علی(ع) در جریان غزوه بدر اشاره میکنم که ایشان فرمودند: یا عَلِی عُلِّمتَ الاِسمَ الأَعظَمَ. فَکانَ عَلی لِسانی یومَ بَدرٍ؛ این روایت را صدوق نقل فرموده است که محتوای آن به شرح زیر است: امام حسین(ع): [پدرم] علی(ع) فرمود: «یک شب قبل از بدر، خضر(ع) را در خواب دیدم. به او گفتم: چیزی به من بیاموز که به واسطه آن بر دشمنان، نصرت داده شوم. گفت: بگو: ای او! ای آن که اویی جز او نیست! صبح که شد، خوابم را برای پیامبر خدا تعریف کردم. فرمود: ای علی! اسم اعظم به تو آموخته شده است. پس در جنگ بدر، این جمله پیوسته بر زبانم بود».
وی افزود: امیر مؤمنان «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را خواند و چون تمامش کرد، فرمود: «ای او! ای آن که اویی جز او نیست! مرا بیامرز و بر این جماعت کافر، نصرتم بخش». در جنگ صفّین نیز در حالی که دشمن را تعقیب میکرد، همین جمله را میگفت. عمّار بن یاسر به امام(ع) گفت: ای امیر مؤمنان! این اشارات و کنایات چیست؟ فرمود: «اسم اعظم خدا، و ستون توحید خداوند، جمله لا إله إلّا هو است». سپس آیه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» و آخر سوره حشر را خواند. آن گاه، پیاده شد و چهار رکعت قبل از زوال (ظهر) را خواند.
این پژوهشگر بیان کرد: باز در توحید وجودی به حدیث شیخ صدوق اشاره میکنم که همان پرسش عمران صابئی از امام رضا(ع) است؛ پرسش او ناظر به رابطه حق و خلق و خلق و خالق از مسائل بسیار بنیادی در عرفان نظری و یا وحدت وجود بود. امام رضا(ع) در این روایت فرمودند: از ازل کسی با خدا نبوده است و هیچ خلقی نبوده و خدا آنها را خلق کرده است به عبارت دیگر امام میفرماید رتبه و مرتبه ازل مختص ذات الهی است نه مخلوقات، چرا که رتبه مخلوقات امکان و حدوث است نه وجوب و ازل. بنا بر این در ازلیت خدا هیچ چیزی همراه ازلی نیست و در وجوب ذاتی خدا هیچ چیزی واجب بذاته نیست.
آیات مرتبط با توحید
وی با بیان اینکه در عرفان وجودی در نهجالبلاغه و مجامع حدیثی شواهد فراوانی داریم، اضافه کرد: در آیات بینات قرآن هم آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ از جمله آیه ۹ مزمل «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلا» و آیات ۲۱ تا ۲۳ حشر «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ؛ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ» دال بر این است و در توحید شهودی هم آیه ۱۱۵ بقره «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» و آیه ۵۳ فصلت «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ».
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به برخی مصادیق عرفان اهل بیتی(ع)، گفت: بنده به شخصیتهای بزرگی که تربیت یافته پیامبر و ائمه(ع) هستند اشاره خواهم کرد؛ از جمله اویس قرنی که از شخصیتهای بسیار معنوی و در عین حال جهادی، انقلابی و ارزشی بود که نهایتا هم در معیت امیرمؤمنان(ع) به شهادت رسید و سلمان فارسی که به سلمان محمدی معروف است و بنابر روایات همه مراتب معنویت و تعالی و رشد را طی کرده بود.
وی افزود: عمار یاسر هم به مرتبهای رسید که معیار و میزان حق قرار گرفت و شاخص تشخیص حق از باطل شد و شخصیتهایی چون میثم تمار، حجربن عدی، رشید هجری، جابر جعفی و حتی معلی بن خنیس از شاگردان امام صادق(ع) و کمیل بن زیاد از مصادیق برجسته شخصیتهای عرفانی تربیت شده در محضر اهل بیت(ع) بودند که بنده مقالاتی در مورد هر کدام از این افراد نوشتهام.
وی افزود: از جمله خصائص این شخصیتها، ولایتگرایی، عقلانیت، عشقورزی، جهادی و حماسیبودن، حقیقتگرایی و عرفان سیاستمدارانه است. عرفان اهل بیتی(ع) در بسیاری از مکاتب عرفانی به خصوص عرفان مکتب نجف امتداد یافت که شخصیت شاخص در عرفان عملی و نظری، امام خمینی است که نظام الهی و توحیدی را در برابر نظام سکولار و غیرتوحیدی ایجاد کرد.
پایان پیام/.
شبکه های اجتماعی عترتنا: کانال تلگرام / کانال ایتا / کانال سروش / پیچ اینستاگرام / آپارات
https://etratona.ir/?p=32053