زمان مطالعه: 17 دقیقه
به گزارش خبرنگار عترتنا؛روز بزرگداشت علامه طباطبایی(ره) بهانهای شد تا تقویم یک هفته را با رنگ و بوی کتاب پشت سر بگذراند و در هفته کتاب و کتابخوانی نام کتاب و اهمیت انس با آن در جامعه بیشتر سر زبانها بیاید و جامعه تازه یاد گمشدهاش بیفتد که روزگاری کتاب یار مهربان این جامعه کهن ایرانی بود.
در کنار زنده شدن نام کتاب آثار مکتوب و نفیس بزرگان عرفانی و عالمان دینی صاحبنفس برجستهتر خود را نشان میدهد و مشتاقان عرفان اهل بیتی دوستدار چنین کتابهایی هستند که سیر مطالعاتی آنها منجر به سیر الیالله میشود از جمله این آثار و این بزرگان نام عارف کامل آیتالله «سیدعلی قاضی طباطبایی» و شاگردان ایشان بیشتر میدرخشد.
از اینرو با آیتالله «محمدصالح کمیلی خراسانی» از اساتید برجسته عرفان اسلامی و از یادگاران مکتب عرفانی نجف درباره “سیر مطالعاتی عرفانی” به دیدار و گفتوگو نشستیم.
وی از شاگردان خاص عرفانی عارف کبیر «مرحوم سیدهاشم حداد» هستند که ایشان از شاگردان برجسته مرحوم آیتالله قاضی بودند؛ از آیتالله کمیلی خراسانی آثار مکتوب و تألیفات عرفانی ناب و برجستهای منتشر شده است که به همین مناسبت با این فقیه عارف و یادگار مکتب عرفانی نجف به گفتوگو نشستیم که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
عترتنا: بهعنوان اولین سؤال، نظرتان درباره شخصیت عرفانی علامه طباطبایی چیست و اگر بخواهید ایشان را در جملهای توصیف کنید، چه میفرمایید؟
بهاندازهای ما نیز با مرحوم علامه طباطبایی آشنایی داشتیم و توفیق دیدار با ایشان در یک جلسه خصوصی در منزلشان نصیبم شد که صحبتهایی عرفانی با هم در آن جلسه داشتیم. در مجموع ایشان شخصیت جامعی بودند که هم استاد حوزه علمیه و هم مفسر قرآن و هم اینکه یکی از عرفای معاصر بودند، چون علامه در آن ۱۰ سال که در نجف اشرف بودند خدمت عارف کامل مرحوم آیتالله حاج علیآقا قاضی رسیدند و از ایشان بهره بردند. مرحوم علامه درباره چگونگی آشنایی با آیتالله قاضی میگفتند: یک روز که در نجف مشغول رفتن بودم یک دفعه مرحوم آیتالله قاضی دست روی شانه من گذاشتند و گفتند: فرزندم بر تو باد به نماز شب، نماز شب، نماز شب!
علاوه بر اینکه ایشان شاگردی در محضر آیتالله قاضی نصیبشان شد، یک نسبت خویشاوندی نیز با ایشان داشتند و از هر جهت ایشان دارای کمالاتی بودند که شخصیتشان را برجسته کرده بود، مخصوصاً علامه طهرانی که شاگرد عارف بالله مرحوم سیدهاشم حداد بودند نسبت به علامه طباطبایی نیز عنایت خاصی داشتند و ایشان یکی از اساتید عرفان علامه طهرانی بودند. زمانی که علامه طباطبایی به مشهد مشرف میشدند به منزل علامه طهرانی میرفتند که روزی به یاد دارم که علامه طهرانی به علامه طباطبایی گفتند: که شما جلو بایستید که ما پشت سر شما نماز را اقامه کنیم، اما علامه طباطبایی فرمودند: امامت سنگین و مشکل است، شما جلو بایستید. وی علامه طهرانی را جلو انداختند و خودشان پشت علامه طهرانی نماز خواندند.
در مجموع علامه طباطبایی اخلاق خاصی داشتند و خیلی اهل سکوت و صموت بودند، همیشه سرشان پایین بود و خیلی متواضعانه بودند که زبان از توصیف ایشان اکمل است.
از آنجایی که تفسیر المیزان یکی از برجستهترین تألیفات علامه طباطبایی است و از طرفی یک عارف مکتب عرفانی نجف این تفسیر را مرقوم داشته است، نظر حضرتعالی درباره این تفسیر گرانسنگ چیست و چه فرقی با سایر تفاسیر دارد؟
از دو جهت تفسیر المیزان قابل تقدیر است؛ اول اینکه تفاسیر اهل سنت دورهای و متعدد بود که آنها دورههای کامل دارند؛ اما در علمای شیعه یک دوره تفسیر کامل نبود و ایشان با این دوره تفسیری که نوشتند واقعاً به شیعیان خدمت بزرگی کردند که امروزه المیزان یک افتخار بزرگ قرآنی برای شیعه است تا حدی که اهل سنت هم به المیزان توجه و مراجعه دارند.
اما جهت دوم، سبقه عرفانی المیزان است که این تفسیر یک سبقه خاص عرفانی دارد که علامه یک آیه را گاهی اوقات از جنبه تاریخی و گاهی از جنبههای مختلف تفسیر کردند؛ اما یک جنبه آن هم جنبه عرفانی است که جنبه عرفانی را هم بیان میکنند و آن را از سایر جنبهها هم جدا میکنند.
نکته دیگر اینکه علامه یک ترتیببندی خوبی در المیزان انجام دادهاند که تفسیر بسیار جامع و خوبی بین دیگر تفاسیر است، خصوصاً برای اهل سلوک و عرفان تفسیر بسیار خوبی است.
علت اهمیت انس با کتاب و کتابخوانی چیست و چقدر در رشد فکری و عقیدتی تأثیر دارد؟
علمآموزی و دانش از توصیههای قرآن و روایات است و بالاخره انسان طالب علم و دانش است و جاهل را همه تحقیر میکنند حتی اگر لفظ جاهل را به کسی بگویید او بدش میآید؛ این نشان میدهد که علم و دانش یک فضیلتی است و در اسلام علم و دانش جایگاه خاصی دارد و در روایات نیز توصیه فراوانی به علمآموزی شده تا جایی که در آداب المتعلمین حدیثی منسوب به پیامبر اعظم(ص) آمده به این مضمون که حضرت فرمودند: تا لحظه مرگ دنبال علم و دانش باشید. «اُطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَی اللَّحْدِ؛ از گهواره تا گور، دانش بجویید» علم و دانش هم از راه همین مطالعه و سیر مطالعاتی بهدست میآید و این علمآموزی باعث میشود انسان خودش را بشناسد و با خودشناسی به خداشناسی میرسد.
مطالعه تأثیر زیادی در رشد علمی، فکری، اعتقادی افراد دارد هم از نظر منفی و هم از نظر مثبت، چراکه برخی فرق ضاله از همین طریق افراد را منحرف و به فرقههای خودشان جذب میکنند. البته باید در کنار مطالعه برای داشتن یک سیر مطالعاتی خوب و معنوی و معتبر باید یک استاد خبره و مطمئن هم داشت و زیر نظر استاد با رفتن به کلاس و یک برنامه منظم مطالعاتی میتوان به آن رشد مدنظر رسید و در کنار آن میتوان کتابهای استدلالی عقیدتی، استدلالی عرفانی، استدلالی اخلاقی را مطالعه کرد که همه اینها مستدل بیان شده است.
چهبهتر یک استاد و راهنمایی هم بالای سر انسان باشد که اگر یک جایی اشکالی پیش آمد یا مطلبی قابل فهم نبود به استاد مراجعه کند و از او کمک و راهنمایی بخواهد، بنابراین چنین رشد عقیدتی خصوصاً در مباحث مطالعاتی دینی و عرفانی و اخلاقی نیازمند استاد و راهنما معتبر و مطمئن است.
با توجه به اینکه به انس کتاب توصیه شده است برای بالابردن سطح دانش و انس با کتاب چه موضوعاتی برای مطالعه مهمتر و مناسب است و افراد مبتدی برای ورود به مباحث عرفانی از چه موضوعاتی برای مطالعه در آغاز راه استفاده کنند؟
موضوع اول برای ورود به وادی عرفان همان مباحث عقیدتی و اصول دین است که انسان باید خدا را بشناسد، منبع خلقت و مؤثر خلقت را بشناسد البته همه اینها یک سیر ترتیبی و مقدماتی دارد و همینطور نمیتوان بیبرنامه و بیاستاد مطالعه کرد. انسان باید به اصول دین و فروع دین معرفت داشته باشد و این مسائل نیاز به مطالعه و شناخت و علمآموزی دارد که در ابتدا مهمترین موضوع همین بحث اعتقادی در اصول دین است که یک فرد عادی که میخواهد وارد سلوک الیالله شود باید زیرساخت اعتقادی خود را در اصول دین قوی کند که نیازمند به مطالعه در این زمینه است و بهطور کلی عموم مردم نیز باید به این موضوع اهمیت بدهند و اعتقادات دینی خود را قوی کنند که پایه آن ابتدا همین اصول دین است و بعد از آن احکام را مطالعه کنند و به احکام مخصوصاً احکام مبتلابه مسلط شوند و سپس به علم اخلاق و زیر نظر استاد رذایل اخلاقی خود را کشف و آن را اصلاح کنند و به فضائل اخلاقی بیفزایند.
متأسفانه در بحث انس با کتاب برخی از مردم نادانسته به سمت مطالعه کتابهای غیرتخصصی یا انحرافی و ضاله یا بیمحتوا و پوچ میروند، در این زمینه چه توصیه و تذکری برای این دسته از افراد دارید؟
کسی که میخواهد با کتاب انس بگیرد و این انس او را به سیر الیالله برساند باید کتابی مطالعه کند که الهی و نوری و مورد تأیید شرع مقدس و دین باشد نه اینکه به بهانه انس با کتاب هر کتابی از هر تفکر و فرقهای را بخواند که بعضاً برخی از فرقههای انحرافی و ضاله از طریق همین کتاب مردم را منحرف و یا به فرقههای خود جذب میکنند که مردم باید خیلی مراقب و هوشیار باشند که خود را اینگونه گرفتار نکنند به همین دلیل ما تأکید کردیم باید افراد استاد و راهنما داشته باشند و سیر مطالعاتی را از استاد بگیرند و زیر نظر استاد باشند و از طرفی برخی هم ساعات طلایی عمر خود را با کتابهای بیفایده مثل رمان هدر میدهند که هیچ فایدهای و ترقی معنوی برای افراد ندارد؛ بلکه باعث ایجاد خطورات ذهنی و درگیر شدن ذهن با رمان هم میشود که حیف است انسان سرمایه عمر را به خواندن چنین موضوعاتی هدر دهد.
حالا علاوه بر کتاب، چنین فرقههای انحرافی از طریق فیلم و متن و صوت نیز افراد را منحرف میکنند که باید افراد از همان روز اول وضع خود را مشخص کنند که اگر بخواهند هر کتابی را بخوانند و هر رفیقی را انتخاب کنند باعث میشود فکر و ذهن آنها مختل شود و حتی به انحراف برود.
اما مطالعه چنین کتابهای انحرافی فقط برای یک دسته و گروه مجاز است و آن هم کسانی که پایههای اعتقادی و دینی آنها قوی است و صاحبنظر هستند و قصد دارند این کتابها را رد و نقد کنند؛ بر این اساس میتوانند این کتابها را بخوانند وگرنه در علم شریعت آمده که حتی خریدوفروش کتابهای ضاله ممنوع و در مراتب بالاتر چنین کسبی حرام است.
برای اینکه فهم بهتری از کتاب بهدست بیاوریم و مطالب آن را خوب بفهمیم و فراموش نکنیم چه توصیهای دارید؟
برای رسیدن به چنین فهمی انسان باید یک سیر علمی منظم و دقیق و سطحبندی شده داشته باشد و آن مراحل و مطالب زیربنایی و مقدماتی را قبل از مطالب اصلی بخواند و این سیر مطالعاتی علمی را رعایت کند؛ بعد از طی مراحل مطالعاتی مقدماتی که خوب برای او جا افتاد سپس وارد سیر مطالعاتی متوسط شود و همینطور این سیر مطالعاتی را پله به پله انجام دهد و پراکنده خوانی نکند و بانظم این سیر را انجام دهد تا مطالب و موضوعات برای او قابلفهم شود.
بعضیها اشتباه میکنند؛ مثلاً در حوزه و دانشگاهها همان سالهای ابتدایی یکدفعه میخواهند فلسفه و افسار ملاصدرا را بخوانند که مربوط به دورههای بالاتر است و اینطور افراد با این کار هم ذهن خود را شلوغ میکنند و هم اینکه ابهامات ذهنی فراوانی به ذهن خود وارد میکنند و در آخر همچون چیزی متوجه نمیشوند از ادامه علمآموزی دلسرد و زده میشوند و از همان سطح علمی که قرار بود بیاموزد هم محروم میشوند؛ در صورتی که باید سیر مطالعاتی پلکانی رعایت شود و از مقدماتی به متوسط و همینطور سطوح بالاتر سیر انجام شود.
برای فهم بهتر از مطالعه کتاب برخی به خلاصهنویسی کتاب توصیه میکنند، نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟
ما هم همین توصیه را داریم که توصیه خوبی است که هنگام مطالعه، برای درک و فهم عمیقتر مطالب مهم را نکتهبرداری و خلاصهبرداری کرد؛ اصلاً توصیه میشود مؤلفان در ابتدای هر کتاب یک خلاصهای یا نمودار و نقشهای از مبحث آن کتاب را در آغاز درج کنند که فرد ابتدا این خلاصه و نمودار را بخواند تا با یک اشراف کلی از کلیات این کتاب وارد مطالعه این کتاب شود که در یادگیری و فهم بهتر تأثیر زیادی دارد.
*توصیه برای هنگام مطالعه
چه توصیههایی برای هنگام مطالعه کردن دارید و چه آداب و نکاتی در هنگام کتاب خواندن رعایت شود؟
سعی شود هنگام مطالعه با شکم پر و گرسنه نباشید، با وضو و در صورت امکان رو به قبله باشید، با یک آسودگی خیال و ذهن مطالعه کنید و اگر بعضاً به عللی مشغولیت ذهنی دارید یا درگیری فکری دارید صبر کنید که ذهن به آرامش و سکون برسد، حتی مکانی که برای مطالعه انتخاب میکنید یک مکان خلوت و آرام باشد که شلوغی فضای مکانی باعث خطورات ذهنی نشود.
نکته دیگر اینکه قبل از شروع به مطالعه، دعای مطالعه که در مفاتیح آمده را با خلوص بخوانید: «اَللَّهُمَّ اَخرِجنی مِن ظُلُماتِ الوَهم وَ اَکرِمنی بِنُورِ الفَهم، اَللَّهُمَّ افتَح عَلَینا اَبوابَ رَحمَتِک، وَانشُر عَلَینا خَزائِنَ عُلُومِکَ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ؛ خدایا مرا از تاریکیهای وهم خارج کن و به نور فهم کرامت فرما و باز کن برای ما خزاین و گنجینههای علم و معرفتت را، ای رحمکننده رحمکنندگان.» همچنین برای اینکه مطالبی که خواندید فراموش نکنید، هنگام ارائه آن مطالب قبل از آن بگویید: «أللّهُمّ افتِح عَلیَّ فُتوحَ العارِفین بِحِکمَتِکَ وَانشُر عَلَیَّ رَحمَتَکَ وَ ذَکِّرنِی مَا نَسیتُ یا ذَالجَلالِ وَ الإکرام؛ خداوندا، بگشای بر من راههایی را که گشودی بر عارفین به حکمتت، و نشر کن بر من رحمتت را، و به یادم بیاور آنچه را که فراموش کردهام، ای صاحب جلال و اکرام.» و دیگر دعاهایی نیز برای تقویت هوش و حافظه نقل شده که به مفاتیح و کتابهای دعای معتبر مراجعه شود.
*ویژگیهای آثار مکتوب عرفانی آیتالله کمیلی خراسانی
با توجه به انتشار آثار عرفانی جنابعالی، بفرمایید چه ویژگیهایی در این آثار وجود دارد و علت انتشار آن چیست؟
ازآنجاییکه بنده شاگرد عرفانی عارف بالله مرحوم سیدهاشم حداد بودم و ایشان هم از شاگردان خاص مرحوم آیتالله سیدعلی آقای قاضی بودند بیشتر آثار منتشر شده بنده، همین مباحث عرفانی است که از محضر استادم آموختم؛ دیدم که در زمان کنونی فضای موجود جامعه از عرفان اسلامی دور است و حتی در فضای حوزه علمیه هم این کمبود مشاهده میشد که عرفان اهل بیتی در حوزه و جوامع بشری غریب واقع شده است. بنابراین، نیاز بود کسی این مطالب را نشر بدهد و منتشر کند که چند سالی است این کار انجام شد که به حول و قوه الهی در مرحله نخست برخی از آثار بهصورت سیره مطالعاتی منتشر و در اختیار علاقهمندان مباحث عرفان اهل بیتی قرار گرفت.
ما هم دو نوع برنامه داریم که اول همین انتشار کتابهاست و دوم یک برنامه تربیتی هم داریم که از بین علاقهمندان افراد مشتاق را راهنمایی و تربیت میکنیم که در مسیر عرفان اهل بیتی قرار بگیرند و یک سالک الیالله شوند و این راه عرفان اهل بیتی را ادامه دهند.
با توجه به اینکه فرمودید برنامه تربیتی هم در کنار آثار منتشره دارید، افرادی که در شهرهای دیگر هستند و دسترسی هم به جنابعالی ندارند؛ ولی مشتاق مباحث عرفانی هستند و استاد هم ندارند، برای شروع و ورود به این مباحث به این افراد چه توصیهای دارید که این افراد از کجا شروع کنند و چه سیر مطالعاتی را داشته باشند؟
کتابهایی که تا الان منتشر شده است طوری نیست که با موضوعات پراکنده باشد؛ بلکه همان ابتدا یک سیر مطالعاتی طراحی و تنظیم شد که در موضوعات دعا، اخلاق و عرفان و فقه است که براساس آن سیر مطالعاتی سطح بنده شد و آثار چاپ و منتشر شد که این کتابها طوری چاپ شده که آثاری دستهبندی و سطحبندی شده برای عموم و سطوح مقدماتی و متوسط و پایانی باشد و حتی برای عموم نیز یک سیر مطالعاتی طراحی و منتشر کردهایم.
الف: سیر مطالعات عرفانی برای عموم مردم:
برای عموم افراد توصیه به سیر مطالعاتی مباحث شرح دعاست که طبقهبندی خاصی ندارد و همه افراد و عموم مردم میتوانند این سیر مطالعاتی را متناسب با برنامه و نیاز روحی خودشان انتخاب و مطالعه کنند که در این مرحله شامل چهار کتاب است: کتاب اول «سرچشمه راز و نیاز» که شرح عرفانی دعای افتتاح است که این کتاب با بیانی ساده و دلنشین و توجه به تأثیر کاربردی از سایر شروح دیگر ممتاز است و یک نگرشی توحیدی را در فرد ایجاد میکند؛ کتاب دوم «تسبیحات کائنات» است که شرح تسبیحات عشر در ماه مبارک رمضان است که در بردارنده مطالب توحیدی و اسرار کائنات است و این کتاب برای تفکر سلوکی در معرفت خداوند بسیار مفید است. کتاب سوم «مناجات صبحگاهی» است که شرح عرفانی دعای صباح امیرالمؤمنین(ع) است؛ و کتاب چهارم «نجوای سالکان» است که شرح مناجات خمس عشر با ۱۵ نجوای زیباست که دارای عالیترین مطالب عرفانی است که عاشقان الیالله را سیراب میکند.
در مجموع این چهار کتاب مناجاتی برای عموم است که افراد میتوانند آن را براساس نیاز روحی خودشان انتخاب و مطالعه کنند و هیچ سطحبندی و دستهبندی در این دسته وجود ندارد.
اما آثار مربوط به اخلاق و عرفان یک سیر مطالعاتی و سطحبندی دارد که برای هر سطح یک سیر مطالعاتی چیدمان و طراحی شده است که هر سطح باید همان آثار را به ترتیب مطالعه کنند که با این تقسیمبندی، افراد با فهم بهتری وارد عرفان عملی میشوند.
ب: سیر مطالعات عرفانی برای سطح مقدماتی (ورود به عرفان عملی):
در موضوع اخلاق و عرفان اهل بیتی برای سطح اول که سطح مقدماتی است، پنج کتاب دستهبندی شده است که طبق دستهبندی باید سیر مطالعاتی را انجام داد؛ کتاب اول «حداد در آینه حداد» است که این کتاب خاطرات و تحلیلهای عرفانی بنده از استاد عرفانم مرحوم حاجآقا سیدهاشم حداد است که در چهار فصل تنظیم شده است، بخش نخست به سیره زندگی آقای حداد میپردازد، در بخش دوم مطالب مهمی درباره احوال سالک و استاد عرفان را ارائه میدهد، در بخش سوم به توحید و موحد اشاره میکند و در بخش چهارم به شبهاتی که بهخصوص درباره ایشان طرح شده پاسخهایی بیان شده است؛ ضمناً این کتاب تنها به بیان خاطره، حکایت و نقلقول نمیپردازد؛ بلکه به تجزیه و تحلیل وقایع و حقایق عرفانی نیز اشاره میکند که برای عاشقان طریق حقیقت، بسیار راهگشاست.
اما بعد از مطالعه این کتاب دومین کتابی که برای این سطح است کتاب «توشه سالکان» است که این کتاب شرح کتاب زاد السالک علامه ذوفنون فیض کاشانی است که در این کتاب ۲۵ دستور سلوکی بسیار مهم برای طالبان لقاءالله بیان شده که خواندن آن بر هر سالکی واجب است. سومین کتاب «وصایای سلوکی» است که شرح حدیث عنوان بصری است که از دیرباز مورد توجه عارفان و اساتید اخلاق و عرفان بوده که مطالعه آن روشنیبخش راه سالکان است، تا حدی که عارف کامل مرحوم آیتالله قاضی توصیه میکردند هر هفته این حدیث خوانده شود. کتاب چهارم «اخلاق اهل بیتی» است که این کتاب شرح مکارمالاخلاق است که بهدلیل در برداشتن تعالیم انسانساز جهت کسب اخلاق و انجام کارهای پسندیده و فضائل اخلاقی از اهمیت ویژهای در سطح مقدماتی برخوردار است و شرح آن نیز ساده و عرفانی است و پنجمین کتاب سطح مقدماتی کتاب «مفاتیح السلوک» است که این کتاب برگزیده ادعیه و اذکار و جداولی است که در مکتب تربیتی نجف و بهخصوص در نظام تربیتی که برای این سطح طراحی شده بیان گردیده است که بر سالکان الی الله لازم است که در مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه خویش به این کتاب مراجعه کنند.
این پنج عنوان کتاب برای سطح مقدماتی ورود به عرفان عملی بود که باید به ترتیب این سیر مطالعاتی انجام شود تا فهم مطالب را دریافت کنند و نباید در سیر مطالعاتی پراکندهخوانی کرد که باعث فرار ذهنی و عدم تمرکز افراد میشود.
ج: سیر مطالعات عرفان دوره متوسط جهت عرفان عملی:
بعد از این سیر مطالعاتی مقدماتی که برای ورود به عرفان عملی بود وارد سیر مطالعاتی تربیتی عرفان عملی میشویم که در این سیر برای سطح متوسط و بالاتر نیز برنامه منظمی برای مطالعه تنظیم کردیم که در این سطح به ترتیب شامل ۹ کتاب است.
اول کتاب «المطالب السلوکیه» که این کتاب براساس تجربه شخصی خودم و مسائل سلوکی از محضر استادم حاجآقا حداد آموختم در این کتاب منتشر شده است، کتاب دوم «مشکات دل» است که این کتاب شرح کتاب مطالب السلوکیه است که تمام مراقبات و مقدمات سلوک به زبانی مختصر تبیین شده و هر کدام از فصلها بهصورت تفصیلی در سه جلد شرح داده شده است، کتاب سوم «مطلع معرفت نفس» است که این کتاب برای افرادی که میخواهند از راه معرفت نفس به معرفت الله برسند بسیار لازم و ضروری است که راهکارهای معرفت نفس و دیگر شناختهای ضروری در آن بیان شده است، کتاب چهارم «چهار اصل سلوکی» است که این کتاب شرح کتاب حلیه الابدال ابن عربی است که به توضیح چهار اصل اخلاقی و عرفانی سکوت قلبی، عزلت قلبی، گرسنگی و بیداری پرداخته است که توصیه میکنم کسانی که استاد طریقت ندارند و میخواهند سلوک اخلاقی یا سلوک عرفانی را آغاز کنند این کتاب را مطالعه کنند.
اما کتاب پنجم «چلچراغ سلوک» است که این کتاب شرح روان کتاب لباللباب است و برای رهیافتگان به مسیر توحیدی بسیار مفید و کاربردی است که در چهار بخش به شناخت و کیفیت سلوک و مسیر سالک میپردازد. کتاب ششم «اسرار معرفتی» است که این کتاب شرح کتاب قوتالقلوب است که گلچینی از مباحث عرفانی و لازم برای هر سالک را با توجه به اسرار مطالب بیان شده است. کتاب هفتم «عرفان اهل بیتی» است که این کتاب سه جلد در شرح کتاب مصباحالشریعه است که اسرار عرفانی از زبان امام صادق(ع) بیان شده است. کتاب هشتم «صد منزل دل» است که این کتاب در سه جلد شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است که با زبانی روان و تبیین جزئیات همراه با نکات کاربردی پرداخته شده است و کتاب نهم «آفتاب حقیقت» در شرح کتاب رساله نور الوحده خواجه حوراء مغربی است که با قلمی روان و بهصورت اشراقی نگارش شده که برای عموم نیست و برای سطح عارفان پایانی توصیه شده است.
بعضاً در حین مطالعه شاید ابهامات و سؤالاتی برای مخاطب پیش بیاید و به جنابعالی هم دسترسی نداشته باشد، در این زمینه آیا برنامهای برای پاسخگویی یا راهنمایی یا مشاوره سلوکی عرفانی مدنظر قرار دادید؟
با راهاندازی مؤسسه انوار توحید ما دو نوع برنامه برای عموم قرار دادیم؛ اول اینکه از طریق فضای مجازی ما بستری را فراهم کردیم و پایگاه اطلاعرسانی راهاندازی کردیم و همینطور در پیامرسانها نیز کانالهایی راهاندازی شده است که از این طریق در فضای مجازی آماده پاسخگویی به سؤالات و ابهامات سلوکی افراد هستیم. دوم اینکه یکشنبه شبها در مسجد سلماسی جلسه عمومی درس اخلاق است و در پایان کسی سؤالی داشته باشد آنجا پاسخگو هستیم و برای شاگردان نیز جلسات تربیتی برگزار میشود که آنجا کاملاً پاسخگو آنها هستیم و همچنین بیش از چهار هزار فایل صوتی برای پاسخ به چنین سؤالاتی منتشر کردهایم که در فضای مجازی در اختیار عموم است و در کنار آن فیلم و متن هم وجود دارد.
تقسیمبندی و سطحبندی مطالعاتی و شاگردان سلوکی
با توجه به اینکه به سطحبندی سیره مطالعاتی اشاره کردید این سطحبندی و جذب شاگرد سلوکی به چه صورت است؟
ما شاگردان را به سه گروه مقدماتی، متوسطه و پایانی تقسیم کردیم که همانطور که بیان شد سیر مطالعاتی نیز بر همین اساس است و کسانی هم که جدید میآیند از آنها امتحان گرفته میشود و مصاحبهای انجام میشود و کمکم وارد میشوند؛ ولی افراد مبتدی باید در ابتدا حداقل شش ماه آثار عمومی و مقدماتی را مطالعه کنند که با روش ما آشنا شوند.
آیا این سطحبندی شاگردان و سیره مطالعاتی که تنظیم نمودید، ایده شخصی خودتان در این مکتب تربیتی است و چه چیزی باعث شد که این تقسیمبندی را مد نظر قرار دادید؟
این شیوه استادمان مرحوم حاج سید هاشم حداد که در زمان استادشان آیتالله قاضی و خود ایشان، شاگردان به دستههای مختلفی تقسیم میشدند و ما هم به تبعیت از آن بزرگواران، شاگردان خود ر تقسیمبندی کردیم که به سه دسته و سه سطح، عمومی، خاص و متوسطه و اخص و پایانی تقسیم شدهاند و آثار منتشر شده نیز بر همین اساس و با همین نظم تقسیمبندی و منتشر شده است و این کاری نبود که ما از خودمان ابداع کرده باشیم و البته اصل کار هم درست است؛ چرا که مراتب سلوکی شاگردان متفاوت است و این مراتب باید حفظ شود.
حتی کسانی هم که خدمت استادمان میرسیدند دو دسته بودند؛ یک عده، افزادی که واقعاً مرید بودند و ایشان را به استادی میشناختند و دستور ذکر از ایشان میگرفتند و یک عده هم محبین بودند که تعداد محبین زیادتر از مریدان بود و افراد دیگری نیز از جمله سید هادی تبریزی، سید عبدالکریم کشمیری، سید مصطفی خمینی و بزرگان دیگری نیز در جلسات استادمان مرحوم سید هاشم حداد شرکت میکردند.
*سیره مطالعاتی عارف بالله مرحوم سید هاشم حداد
بهعنوان آخرین سؤال بفرمایید، سیره مطالعاتی و انس استاد بزرگوارتان عارف بالله مرحوم سید هاشم حداد با کتاب چگونه بود و ایشان علاقهمند به چه کتابهایی بود؟
حضرت استاد سید هاشم حداد نیز همچون دیگر بزرگان انس خاصی با کتابهای توحیدی و عرفانی داشتند که با قرآن، کتاب آسمانی انس و الفت خاصی داشتند و یک قفسه کوچک از کتاب، گوشه اتاق منزل داشتند که بعضی از اوقات از آن جا کتاب میآوردند و میخواندند؛ میزی هم جلوی ایشان بود که کتابهایی مانند: عروه سید کاظم یزدی و بعضی از کتابهای ادعیه و اعمال السنه، مثل: مفاتیحالجنان، اقبال الاعمال روی آن بود و آنها را مطالعه میکردند.
همچنین استادمان به کتابهای عرفانی و دیوان شعر نیز علاقهمند بودند از جمله: دیوان حافظ، دیوان مولوی، دیوان مغربی، دیوان ابن فارض همچنین کتابهای: مکاتیب قطب، فتوحات ابن عربی، عوارف المعارف، رساله نور الوحده و دیگر کتابهای ارزشمند و عرفانی را مطالعه میکردند.
حتی ایشان به زبان فارسی نیز مسلط بودند و کتابهای فارسی را نیز در کنار کتابهای عربی میخواندند از جمله اشعار باباطاهر را قرائت میکردند و برای برخی از شنوندگان که عربزبان بودند به زبان عربی این اشعار را ترجمه و تفسیر میکردند.
چرا ایشان به اشعار و دیوان شعر چنین شعرایی علاقهمند بودند و بیشتر به کدام شعر و شاعر علاقه داشتند؟
شعر باعث لطافت قلب و روح میشوند و اشعار عرفانی و توحیدی در مجالس سلوکی چنین نقش ویژهای را دارد و اینطور نبود که ایشان هر شعری از هر شاعری را بخواند؛ بلکه اشعار ابن فارض بهویژه قصیده تائیه را میخواندند و همچنین اشعار حافظ را که در واقع مضامین آیات قرآن و روایات را در برداشت را میخواندند که همان تأثیر مناجات و دعا را دارد؛ چرا که در واقع این اشعار با لسان نغز و دل کش، ما را متوجه آن مضامین عالی و دقیق عرفانی میکند که از معارف اهلبیت (ع) به ما رسیده است.
همانطور که اشاره شد از اشعار دیوان ابن فارض، ایشان قصیده تائیه را بارها زمزمه میکردند و به شاگردان نیز خواندن آن را فراوان سفارش میکردند و شخصاً بنده را نیز به خواندن آن توصیه میفرمودند. ایشان این قصیده را خیلی با دقت و حال و توجه خاصی میخواندند و یکبار مرحوم استاد بیشتر این قصیده را که حدود هزار بیت شعر است از حفظ خواندند و همه ضبط شده است.
یکی از مطالبی که ابن فارض در این اشعار گفته این است که نفس من طوری بود هر کاری میکردم که بلند شود و مقداری از این کارهایی که خدا گفته بکند، گوش نمیکرد؛ اما حالا بعد از آن ریاضتها طوری شده که من به آن میگویم مقداری کمتر، ولی او میگوید هر چه میتوانی بارم کن.
دلیل این همه سفارش و تأکید مرحوم استاد هم بهخاطر وجود چنین مطالب نابی بود که در دیوان ابن فارض و اشعارش بود و بر احوال مختلف سالکین قابل انطباق است. مرحوم استاد بخشهایی از اشعار ابن فارض را که باحال خودشان تطبق میکرد با صدای بلند و حالتی عارفانه میخواندند و به زبان فارسی شرح و تفسیر میکردند و ما هم با استماع این اشعار دچار انقلاب روحی و معنوی میشدیم.
حالا یکی از ایراداتی که مخالفان عرفان به ابن فارض میگیرند این است که میگویند: وی اهل مصر و دارای مذهب تسنن بوده و در نتیجه با اهلبیت (ع) و شیعه هم میانهای ندارد این در حالی است که ابن فارض همانند محیالدین عربی اشعاری در مدح اهلبیت (ع) دارد و چطور میتوان آنها را مخالف دانست؟ مگر میشود کسی بهمراتب بالای توحیدی برسد و معرفتی به ولایت معصومین (ع) نداشته باشد؟ اما اساساً بدون معرفت و محبت و تقرب به وجود مقدس ائمه معصومین (ع) بهویژه امام حی حضرت صاحبالزمان (عج) محال است مراتب اعلای توحیدی طی شود، درحالیکه ابن فارض عارف است که مراتب تکمیلی توحید را طی کرده است.
*توصیهای از عارف بالله مرحوم سید هاشم حداد در آغاز ورود به سلوک عرفانی
با تشکر از اینکه وقتتان را در اخیتارمان گذاشتید، در پایان اگر نکتهای و توصیهای دارید، بفرمایید.
در پایان تشکر میکنم که در این جهاد تبلیغی جهت آشنایی با عرفان اهل بیتی مردم را آشنایی میکنید که گرفتار عرفانهای کاذب و فرقههای انحرافی نشوند.
اما حسنختام این گفتگو خودم و همه خوانندگان و بینندگان را توصیه میکنم که خدا را همیشه در نظر بگیرید و بدانید که بیهوده آفریده نشدید؛ در ابتدای شاگردی در محضر استادمان عارف بالله مرحوم سیدهاشم حداد ایشان حدیثی را به ما توصیه کردند و فرمودند که این حدیث را همیشه مورد مطالعه و تفکر خود قرار دهید که بنده هم همین توصیه مرحوم استاد را تأکید میکنم گرچه این حدیث خیلی کوتاه است؛ ولی خیلی پر محتواست؛ امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً أَعَدَّ لِنَفْسِهِ وَ اسْتَعَدَّ لِرَمْسِهِ وَ عِلْمَ مِنْ أَیْنَ وَ فِی أَیْنَ وَ إِلَی أَیْنَ.» یعنی انسان فکر کند که از کجا آمده و کجا هست و به کجا میرود؟ استادمان فرمودند روی این حدیث فکر کنید و ما نیز مدتها روی همین حدیث کوتاه ولی پر محتوا فکر میکردیم؛ حالا این توصیه ما به عموم است که روی همین حدیث و این سه سؤال کار کنید و فکر کنید که فتح بابی برای باز شدن ابواب معرفت خواهد شد.
گفتوگو از: امیرمحسن سلطاناحمدی
گفتنی است؛ جهت آشنایی و تهیه آثار و ارسال سؤال و مشاوره سلوکی به لینکهای زیر مراجعه کنید:
پایگاه آیتالله کمیلی خراسانی https://www.komeily.com/
مؤسسه انوار توحید https://www.anwartohid.ir
فروشگاه آثار https://www.anwartohid.ir/store
و همچنین آیدی کانالهای ایشان در ایتا: anwartohid_ir | komeilyir
با تشکر از همکاری مدیریت محترم و معاونت بینالملل و روابط عمومی مؤسسه انوار توحید که ما را در تهیه این مصاحبه یاری نمودند.
پایان پیام/.
شبکه های اجتماعی عترتنا: کانال تلگرام / کانال ایتا / کانال سروش / پیچ اینستاگرام / آپارات
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تحریریه عترتنا منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
سلام ببخشید حاج آقا کدوم شهر جلسه دارن؟